نفرت در برابر عشقی که بهت دارم
{{نفرت در برابر عشقی که بهت دارم}}
پارت 73
وارد بار شدن و از بوی الکل و سیگار که توی هوا اون مکان پیچید بود احساس خفگی میکرد به سوزونهوا نگاه کرد که داشت با تعجب به بار نگاه میکرد
ا،ت : اینجا کجاست منو اوردی
سوزونهوا : نمیدونم منم دفعه اول که میام اینجا شنیدم جای خوبیه
ا،ت : من ترو خوب میشناسم وقتی دروغ میگی زود زود پلک میزنی مثل کاری که الان میکنی
سوزونهوا : بیخیال بریم اونجا بشینیم
ا،ت با سوزونهوا به سمته یکی از میزا میرفتن که گوشی سوزونهوا زنگ خورد و از اون مکان خارج شد
ا،ت تنها روی میز نشسته بود که فردی نظرش رو جلب کرد
و به جونگکوک که لیوان مشروبش رو سر کشید نگاه کرد که از رفتارش معلوم بود کاملا مسته
با حرفای که بهش زده بود نمیخواست بهش توجه کنه
ولی فقد نگاهش روی اون بود و نمیتونست ازش چشم برداره جونگکوک به مبل تکیه داد و چشماش رو بست
که یه دختره به سمت رفت کنارش نشست
جونگکوک که اصلا متوجه حالش نبود و همینجور چشماش بسته بود
اون دختر دست جونگکوک رو گرفت دوره شونه اش حلقه کرد
و سرش روی سينه جونگکوک گذاشت و مشغول باز کردن دکمه های پیراهن شد
همین که دوتا از دکمه های پیراهنش رو باز کرده بود
دستش توسط ا،ت گرفت شد
ا،ت دستش اون دختر رو محکم گرفت و کشید که باعث شد از کنار جونگکوک بلند بشه
و سیلی محکمی به صورتش زد و دستش رو سمت موهاش برد و با تمام توانش موهای اون دختر رو کشید و با داد گفت
ا،ت : چطور جرعت میکنی به دوست پسر من نزدیک بشی از به دنیا اومدت پشيمونت میکنم
اون دختر از درد موهاش فقد داد میزد که چند نفر از افراد بار به سمتشون آومد و ا،ت رو از اون دختر جدا کردن
و اون دختر زود از بار خارج شد ا،ت به جونگکوک که انگار خواب بود نگاه کرد اول میخواست بره ولی پشيمون شد و به سمتش رفت و چند دفه صداش شد
ا،ت : جونگکوک بیدار شو
جونگکوک با چشمای نیمه بازش بهش نگاه کرد ا،ت بازوش رو گرفت
و سعی کرد تا بهش کمک کنه تا بلند شه ولی جونگکوک و دستش رو پس زد و با حالت مستی گفت
جونگکوک : نمیخوام....برم ولم....کن
ا،ت : فکر نکن اجازه میدم اینجا بمونی پس بهونه نیار و بلند شو
بازوی جونگکوک رو گرفت و بلند شد
و دست جونگکوک رو روی شونه اش گذاشت و از بار خارج شد به سمته ماشینش میرفت که جونگکوک وایستاد
جونگکوک : من با....ماشین....خودم..میرم........ادامه دارد
اجازه خوندن بدون لایک و کامنت ندارید
شب خوبی داشته باشید شب خوش
پارت 73
وارد بار شدن و از بوی الکل و سیگار که توی هوا اون مکان پیچید بود احساس خفگی میکرد به سوزونهوا نگاه کرد که داشت با تعجب به بار نگاه میکرد
ا،ت : اینجا کجاست منو اوردی
سوزونهوا : نمیدونم منم دفعه اول که میام اینجا شنیدم جای خوبیه
ا،ت : من ترو خوب میشناسم وقتی دروغ میگی زود زود پلک میزنی مثل کاری که الان میکنی
سوزونهوا : بیخیال بریم اونجا بشینیم
ا،ت با سوزونهوا به سمته یکی از میزا میرفتن که گوشی سوزونهوا زنگ خورد و از اون مکان خارج شد
ا،ت تنها روی میز نشسته بود که فردی نظرش رو جلب کرد
و به جونگکوک که لیوان مشروبش رو سر کشید نگاه کرد که از رفتارش معلوم بود کاملا مسته
با حرفای که بهش زده بود نمیخواست بهش توجه کنه
ولی فقد نگاهش روی اون بود و نمیتونست ازش چشم برداره جونگکوک به مبل تکیه داد و چشماش رو بست
که یه دختره به سمت رفت کنارش نشست
جونگکوک که اصلا متوجه حالش نبود و همینجور چشماش بسته بود
اون دختر دست جونگکوک رو گرفت دوره شونه اش حلقه کرد
و سرش روی سينه جونگکوک گذاشت و مشغول باز کردن دکمه های پیراهن شد
همین که دوتا از دکمه های پیراهنش رو باز کرده بود
دستش توسط ا،ت گرفت شد
ا،ت دستش اون دختر رو محکم گرفت و کشید که باعث شد از کنار جونگکوک بلند بشه
و سیلی محکمی به صورتش زد و دستش رو سمت موهاش برد و با تمام توانش موهای اون دختر رو کشید و با داد گفت
ا،ت : چطور جرعت میکنی به دوست پسر من نزدیک بشی از به دنیا اومدت پشيمونت میکنم
اون دختر از درد موهاش فقد داد میزد که چند نفر از افراد بار به سمتشون آومد و ا،ت رو از اون دختر جدا کردن
و اون دختر زود از بار خارج شد ا،ت به جونگکوک که انگار خواب بود نگاه کرد اول میخواست بره ولی پشيمون شد و به سمتش رفت و چند دفه صداش شد
ا،ت : جونگکوک بیدار شو
جونگکوک با چشمای نیمه بازش بهش نگاه کرد ا،ت بازوش رو گرفت
و سعی کرد تا بهش کمک کنه تا بلند شه ولی جونگکوک و دستش رو پس زد و با حالت مستی گفت
جونگکوک : نمیخوام....برم ولم....کن
ا،ت : فکر نکن اجازه میدم اینجا بمونی پس بهونه نیار و بلند شو
بازوی جونگکوک رو گرفت و بلند شد
و دست جونگکوک رو روی شونه اش گذاشت و از بار خارج شد به سمته ماشینش میرفت که جونگکوک وایستاد
جونگکوک : من با....ماشین....خودم..میرم........ادامه دارد
اجازه خوندن بدون لایک و کامنت ندارید
شب خوبی داشته باشید شب خوش
- ۱۴.۸k
- ۰۸ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط