قوم دغل باز شهر

قوم دغل باز شهر
دلق ریا ساختند
جامه دریدند هی
بعد عبا ساختند

شهر که حارص نداشت
یک تن ناقص نداشت
پای زمین حس نداشت
بس که عصا ساختند

قول و قراری نبود
قصه ی تاری نبود
راه فراری نبود
غار حرا ساختند

سوره ی غم بود و هیچ
آیه ی دم بود و هیچ
باد شکم بود و هیچ
آنچه رها ساختند

جای بهشت برین
زن زده شد بر زمین!
صیغه شد از راه دین
راه زنا ساختند

🌹 عاقبتش خر شدیم
عاشق عرعر شدیم
مثل بزِ گر شدیم
دشت چرا ساختند

🌹 بد شد و بدتر رسید
فصل مقدّر رسید
دوره ی بت سر رسید
بعد خدا ساختند

🌹 بحث که بالا گرفت
خنده ی ما اخم شد
سینه سپر بود که
مقعد ما زخم شد

🌹 لخته ی خون زمین
بر در و دیوار ماند
بر سر هر شاخه ای
یک سر بر دار ماند

🌹 آدم و حوا چرا؟
بحث سر سیب بود
بر سر قرآن که نه
نشر اکاذیب بود

🌹 ما که .... رفته ایم
حال جهان را ببین
بر قد رعنای آن
قوس کمان را ببین

🌹 جوش و خروشی نبود
خانه به دوشی نبود
تن که فروشی نبود
قیمت نان را ببین!

🌹 هی از عقب، هی جلو
توی خیابان ولو
لاشه که ماییم، تو
لاشخوران را ببین

🌹 رعیت اگر جان نداشت
جرئت امکان نداشت
سفره ی او نان نداشت
سفره ی خان را ببین

🌹 مزدک نظافت


@ghazanfarmirza
دیدگاه ها (۱)

میروماما هـمین رفتن برایم زود بودگرچہ هـم ماندنڪنارت هـیچ وق...

واسه دل سپردن توشب و روزه بی قرارمبد جوری دل به تو بستمآروم ...

تو روزایہ بے قراریمهـنوزم تو رو ندارمهـنوزم یہ وقت و جاییداش...

تڪرار این عشق و بر من تو بخشیدیهـمراهـیم ڪردیبا من تو رقصیدی...

part(1) 🤍rose white🤍22[Qctober]2019 "نیمه شب ساعت 12:45"صدای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط