تازه پیدا کرده ای راهی به خوابم ای عزیز

تازه پیدا کرده ای راهی به خوابم ای عزیز
یا که ره گم کرده ای در نیمه های تار من
پیش از اینها منتظر بودم تو باز آیی که چون
سالیان است مانده بر در دیده بیدار من
نیمی از عمرم در این چشم انتظاری ها گذشت
پس کجا بودی تو ای آلاله ی گلزار من
آمدی تا شاهد احوال بیمارم شوی
یا پرستاری کنی از این دلِ بیمار من
نازنینم یا نیا یا آمدی عصیان نکن
تا نَیَفزایی غمی را بر دل غم دار من
صبح دم چشمم گشودم تا که دیدم جای تو
رفته بودی تا نباشی لحظه ای غم خوار من
دیدگاه ها (۶)

در خاطره ام خاطره ای بود ولی نیستدر باغ دلم بنفشه ای بو...

ماهِ شب را هالۀ رخسار مهلایت کنمیک نظر باگوشۀ چشمت به...

چه زیبا میشود دیدار ُ باشد با تو پنهانیچه لذت میدهد بوسه ...

افسرده ام و چهره گوا نیستدل پیره وُ از غُصه سوا نیستا...

پارت : ۴۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط