با همه ی بی سر و سامانی ام

با همه ی بی سر و سامانی ام
باز به دنبالِ پریشانی ام

طاقتِ فرسودگی ام هیچ نیست
در پیِ ویران شدن آنی ام

آمده ام بلکه نگاهم کنی
عاشقِ آن لحظه ی طوفانی ام

دل خوشِ گرمای کسی نیستم
آمده ام تا تو بسوزانی ام

آمده ام با عطشِ سال ها
تا تو کمی عشق بنوشانی ام

ماهیِ برگشته زِ دریا شدم
تا تو بگیری و بمیرانی ام

خوب ترین حادثه می دانم ات
خوب ترین حادثه می دانی ام؟

حرف بزن ابرِ مرا باز کن
دیر زمانی است که بارانی ام

حرف بزن حرف بزن سال هاست
تشنه ی یک صحبتِ طولانی ام

ها...به کجا می کِشی ام خوبِ من؟
ها...نکشانی به پشیمانی ام!

#استاد_محمد_علی_بهمنی
#اشعارعاشقانه
#ادبیات_فارسی
#عاشقانه #تنهایی
دیدگاه ها (۱)

درد تو هر که یافت دوا آرزو نکرد.#غمت ناخوانده مهمانی ست هر ش...

پدر آسمانیم روزت مبارک

روح تمام پدران آسمانی شاد ...

♫ پشت این پنجره ها دل می گیرهغم و غصه ی دل رو تو می دونیوقتی...

با همه ی بی سر و سامانی امباز به دنبالِ #پریشانی امطاقتِ #فر...

سلام!حال همه ما خوب استملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه خیالی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط