شاید باورت نشود

شاید باورت نشود !
اما من این روزها
با چشم های تو نگاه می کنم
با دهان تو حرف می زنم
با دستهای تو موهایم را می بافم
و با پاهایت خیابانها را قدم می زنم ...
شاید باورت نشود
اما من این روزها
هر جایی که میروم
یک «تو» را درسینه ام حمل می کنم!
و باور نمی کنم
اگر بگویی
صدای ضربانهای دوست داشتنم
هنوز به گوشت نرسیده است ....
دیدگاه ها (۶)

حــــﻮﺍﺳﺖﺑﻪﺍﻭﻧـــﯽ ﺑـــﺎﺷﻪ ﮐــــــهﺣـــﻮﺍﺳﺶ ﺑهـــــﺖ ﻫﺴﺖ ﻧـ...

أسوء مرحلة فی العلاقة لیست الفراق , لکنها المرحلة التی لا تع...

- دوستت دارمو هنوز خاطره‌یِ موهایت از لایِ انگشتانم رد می‌شو...

بمان که عشق ...؟به حال من و تو غبطه خورد ...!بمان که یار توا...

از تو سکوت مانده و از من، صدای توچیزی بگو که من بنویسم به جا...

نیمه شب است که فیلچ می آید و از سلول بیرون میبرتم از سرسرا م...

چپتر ۳ _ خیانتسکوتی سنگین روی اتاق افتاده بود. آن قدر سنگین ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط