منشی جدید

منشی جدید
پارت 4
الفای رو به روش تیز تر از این حرفا بود
+خ.....خب
_ میخوای.....ببرمت بیمارستان؟
+عا........ن.....نه نیازی نیست
_ پس چطوری میخوای.....حالت و خوب کنی؟ تا یه هفته قراره اینجوری باشی؟
+خ.......خب راستش این فقظ دومین بارمه هنوز نمیدونم چطوری باید دردش و کمتر کنم و خب......خجالت میکشم از کسی بپرسم
ویو تهیونگ:
لبخندی زدم و روی کاناپه درازش کردم
_ خب.........میدونی که پریود شدن چیه نه؟
با این حرفم رنگ به رنگ شد و سرشو انداخت زیر
+ اره
_ خب ببین مطمعنا اینم میدونی که دخترا نمیدونن تو دوران پریودی با کسی رابطه داشته باشن ولی برای امگا های پسر اینجوری نمیشه امگا های پسر باید با یه الفا رابطه ی جنسی برقرار کنن تا دردشون کمتر بشه و خون ریزی هم کمتر داشته باشن.............با کسی قرار میزاری؟
از درد توی خودش پیچید و گفت
+ ن.......نه
ویو جونگکوک: اشکام بی اختیار میریخت و نمیدونستم چیکار کنم
مبترسیدم به تهیونگ چیزی بگم و اون بلایی سرم بیاره به هر خال به الفای بدون جفت بود و صد در صد راحیه ام اذیتش میکرد
پلی دردم امونم و بریده بود
+ میشه.........امم
_هوم؟ بگو
+میشه........ولش کن هیچی
_ با من؟ مطمعنی؟
+چی؟
_ میگم مطمعنی میخوای....... با من.......دردتو کمتر کنی؟
+عا......... خب.........آخخخ اههه
+آ.........ارهههه
ویو تهیونگ:
رفتم سمتش و دستاشو بالای سرش نگه داشتم
_ ببین.......بچه بازی نیست........عاقلانه فکر کن و بگو..........نمیخوام بعد اینکه حالت خوب شد و حواست اومد یر جاش سرم غز بزنی که چرا اینکارو کردی
+ میخوام......غر نمیزنم..........حواسم سر جاشه.......
به اشکاش که از چشماش میریخت خیره شدم
لبامو گذاشتم روی لباش و کامل روش خیمه زدم
(اسمات توی کامنتا)