نفست گر به تن داغ بیابان برسد

نفست گر به تن داغ بیابان برسد
حال نعشی ست که بر کالبدش جان برسد

یک نظر کُن به نسیم و برو تا در رَگِ او
خون به جوش آید و فی الفور به طوفان برسد

کارم اندیشه به لب های قشنگ تو شده
به امیدی که از آن رزق فراوان برسد

خبر آمدنت شکل گُل و شیرینی ست
امر خیر است، قرار است که مهمان برسد

غُصّه یعنی که خدا نیست، ولی غم یعنی:
دل قوی دار که این درد به پایان برسد
#محمد_فرخ_طلب_فومنی
از کتاب #عشق_را_بو_می_کشم



#شعرفارسی #غزل_فارسی #شعرعاشقانه #شعر_عاشقانه #عاشقانه_ها #بیابان #نسیم #طوفان #لب_های_قشنگ_تو #گل #شیرینی #مهمان #غصه #خدا #غم #دل_قوی_دار_که_این_درد_به_پایان_برسد
دیدگاه ها (۱)

از کُلِّ جهان یک نظر لطف تو کافی ست هرچیز به جز توشه ی مهرِ ...

فدای تو همه چیزم، اگرچه ناقابل حقیقت است، حقیقت، نشسته ای در...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط