گفتم که با فراق مدارا کنم نشد

گفتم که با فراق مدارا کنم، نشد
یک روز را بدون تو فردا کنم، نشد

در شعر شاعران همه گشتم که مصرعی
در شأن چشم های تو پیدا کنم، نشد

گفتند عاشق که شدی؟ گریه ام گرفت
میخواستم بخندم و حاشا کنم، نشد

بیزارم از رقیب که تا آمدم تو را
از دور چند لحظه تماشا کنم، نشد

شاعر شدم که با قلم ساحرانه ام
در قاب شعر، عشق تو را جا کنم، نشد

#سجاد_سامانی📝 🌻 🌼 🌸 🍃 🌻 🌼 🌸 🍃 🌻 🌼 🌸 🍃 🌻 🌼 🌸 🍃 🌻 🌼 🌸 🍃 🌻 🌼 🌸 🍃 🌻 🌼 🌸 🍃 🌻 🌼 🌸 🍃 🌻 🌼 🌸 🍃 🌻 🌼 🌸 🍃
دیدگاه ها (۱)

یک لحظه تو را دیدم و دینم به فنا رفتآنـقـدر ، که داری ، بـه ...

قهر چشمانت دلم را تکّه تکّه می کندگر نباشی در وجودم ...

‌ 💐 🍃 🌿 🌸 🍃 💖 🍃 🌺 🍂 🌿 🍂 🌸 ❣ ‌ :زود مستم می کند چشمت ... بر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط