یک ماه بعد

یک ماه بعد...
یونگی ویو
هعیی دیگه نمیتونم ا.ت رو پیش خودم نگه دارم...واسش خطرناکه..
ببخشید ا.ت ببخشید...
فلش بک به خونه...
-امم ا.ت کجایی
بدو اومد سمتم و بغلم کرد
+هاییی دد خوبیی
بهم زل زده بود...یعنی میشه بازم این نگاهو ببینم..؟
-ا.ت...باید حرف بزنیم...
+اهم...میشنوم
-اول بشینیم..
+اوکی
نشست رو کاناپه رفتم کنارش نشستم و سرمو گذاشتم رو پاش داشت با موهام بازی میکرد دلم نمیومد بهش بگم ولی...
کم کم چشمام خیس شد
-امم ا.تم میدونی که من یه مافیام...
+میدونم
-میدونی که اینجا جونت در خطره...
+....میدونم...
-میدونی که عاشقتم...
+می...میدونم
-میدونی که اگه نباشی میمیرم...
+میدونم...ولی چرا اینارو میگی؟!
.....
دیدگاه ها (۲۷)

The best person in your life ; my best friend#pada

-اممم خب ببین...ما..من نمیتونم اینجا نگهت دارم.. +دیدی گفتم ...

سوجین ویو با دلدرد کمی بیدار شدم به خودم نگاه کردم لباس تنم ...

ا.ت ویووسایلامو گذاشتم توی اتاقش..اتاقش تم قهوه ای بود خیلی ...

"سرنوشت "p,25...اینگار خیلی وقت بود منتظر این فرصت بودن ...د...

love Between the Tides³⁶یک ساعت قبلتهیونگتهیونگ: نمیای بیرون...

تهیونگ تک پارتی غمگینا/ت : سلام من ا/تم و ۲۰ سالمه ، من و ته...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط