عصرانه ای به طعم همین واژه های تلخ

عصرانه ای به طعم همین واژه های تلخ
من تو ، غروب ، کافه و لبخندهای تلخ
تف می کنی تو شعر مرا روی میز و بعد
می ریزد از دهان تو این قطره های تلخ
دیدگاه ها (۳)

همین چند روز پیش فکر می کردم می توانم عاشق کسی شبیه تو شوم، ...

در+عمق+چشمانت خواستنی+بزرگ+جاری+است من+به+تو+فکر+می+کنم و+غر...

تو را چه بنامم؟ تا دریچه را رو به باغی بگشاید که صدای پرپر ش...

قصـــه با طعــــم دهان تو شنیـــدن دارد خــواب،در بستـــر چش...

خودم را کشان کشان می رسانم خانه و روی تخت پرت می کنمپلک های ...

زندگی را طعم لب های تو گیرا می کندعطر یاد تو دلم را غرق رویا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط