سخن به دلبری چهره گشاده رسید

سخن به دلبری چهره گشاده رسید
سلام کردی و گفتم حلال زاده رسید !

چنین که بوی تو مدهوش می کند ما را
عجب که شهرت افسونگری به باده رسید

چه بود فرق میان من و رقیب؟ چه بود ؟
چقدر سخت گذشتم، چقدر ساده رسید

به کوه بودن خود سخت دلخوشم، هرچند
هرآنچه بود به سنگ کنار جاده رسید

خوشا که مرگ جوانمرد بود و آخر کار
ِ به داد عاشق هستی به باد داده رسید

👤 سجاد سامانی
دیدگاه ها (۵)

🌿 ای نسیم بی قرار روز های عاشقیهر کجا زلفی پریشان شد، گمان ک...

🌿 ز من مپرس که در دل چه آرزو داریکه سوخت عشق رگ و ریشه تمنا ...

🌿 شاه دیگر بر نمیگردد به سوی خیمه هاذوالجناح این‌بار اگر فرم...

دل اگر نذر حسین استخریدن دارد ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط