میان تاریکی

میان #تاریکی
تو را #صدا کردم
#سکوت بود و نسیم
که #پرده را می برد
در #آسمان ملول
ستاره ای می #سوخت
ستاره ای می #رفت
ستاره ای می مرد

#تو را صدا کردم
تو را صدا کردم
#تمام هستی من
چو یک #پیالهٔ شیر
میان #دستم بود
نگاه آبی #ماه
به #شیشه ها می خورد

ترانه ای #غمناک
چو #دود بر می خاست
ز شهر #زنجره ها
چون دود می لغزید
به روی #پنجره ها

تمام #شب آنجا
میان #سینهٔ من
کسی ز #نومیدی
نفس نفس می زد
کسی به پا می خاست
کسی تو را می خواست
دو دست #سرد او را
#دوباره پس می زد

تمام #شب آنجا
ز شاخه های #سیاه
#غمی فرو می ریخت
کسی ز #خود می ماند
کسی #ترا می خواند
هوا چو #آواری
به روی #او می ریخت

#درخت کوچک من
به باد #عاشق بود
به #باد بی سامان
#کجاست خانهٔ باد ؟
کجاست #خانهٔ باد ؟



#فروغ_فرخزاد
دیدگاه ها (۱)

از پیش من #برو که دل #آزارم#ناپایدار و #سست و #گنه کارمدر کن...

باز کن از سر #گیسویم بند#پند بس کن ، که نمی گیرم پنددر امید ...

هرگز #آرزو نکرده امیک #ستاره درسراب آسمان شومیا چو #روح برگز...

از چهرهٔ طبیعت #افسونکاربر بسته ام دو چشم پر از #غم راتا ننگ...

می خواهمت چنانکه شب خسته خواب رامی جویمت چنانکه لب تشنه آب ر...

بمان در سینه ام ز آنجا که هم جانی و جانانینفس میگیرم از بویت...

#عاشقانه_های_من#دکلمه #دکلمه_های_زیبا#زیبا #عشق #عاشقانه #شا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط