زندگی رویایی پارت
زندگی رویایی ♡☆ پارت ۱۳
نگاهمو به تهیونگ دادم که دیدم از شدت عصانیت چشاش قرمزه و خیلی جدی و عصبی گفت
ته: تقصیر من بود اینجوری شدی یا اون بابای پفیوزت؟
اب دهنمو قورت دادم و سعی کردم نشونش ندم
ات: به خاطر بابای پفیوزم(خنده)
ته: به نظرت خنده دارههه؟ چرا قرصتو نخوردی هاننن؟ برم پدر اون سون گوهو بابای پدر سوختتو در بیارم؟(عصبی)
ات: تهیونگ قشنگم اروم باش تقصیر خودمه..(پرید تو حرفش)
ته: تقصیر منه که همه چی برات عادیه اگه اتفاقی برات بیفته قسم میخورم هم خودمو بکشم هم اون سونه مادر جنده رو هم اون بابای عنترتو
دیگه مطمئن شدم اصن حالش خوب نمیشه دستمو گذاشتم رو صورتش ونگاهی به چشماش کردم
ات:عزیزم یکمی اروم باش من اینجام تازه سرطانم ندارم که
ته: ولی دکتر گفت که ممکنه بگیری (بغض) ات:دکتر گفت ممکنه بعدشم دیگه قول میدم قرصمو به موقع بخورم میدونی که نمیزنم زیر قولم پس اروم باشو بیا بغلم کن بعد از اینکه بغلم کرد و اروم شد گفت ته: چاگیا بریم خونه؟
ات: اوهوم
تو ماشین بودیم داشتم به بیرون نگاه میکردم که گوشیم زنگ خورد اون سون بود دیدم که تهیونگ کامل حواسش به رانندگیشه پس جواب دادم
ات: چی میگی پفیوز؟(اروم)
سون: پفیوز؟ (خنده)
ات: بنال
که بلند داد زد
سون: من عاشقتمممممممممممم
مطمئنا مسته دیوونه تازه متوجه شدم صداش خیلی بلند بود که تهیونگ نگاه عصبی بهم کرد و ترمزو گرفت
ته: اون اشغال سون بوددددد؟ حالا یواشکی بهش زنگ میزنی میگه عاشقتم؟ به دوسدختر مننن؟(عصبی) خیلی محکم گوشیو از دستم گرفت و دید که هنوز قطع نشده
ته: ببین جرئت داری یه بار دیگه بگو عاشقشی تخم سگ(من از طرف تهیونگ معذرت خواهی میکنم برا این همه فحش) در کمال تعجب از ترسش هیچی نگفت حقم داره واقعا ترسناک بود بعد ار چند دقیقه که هیچی نگفت قطع کرد و با اون نگاه سردش نگاهم کرد
ته: فقد صبر کن بریم خونه برا توعم دارم
یا خداااااا من گوه خوردم بلافاصله گاز گرفت و ماشینو به حرکت دراورد
ات: عزیزم من زنگ....
ته: هه عزیزم؟ هیچی نگو بدتر میشه تا برسیم فک نکن دیگه ازت میگذرم نه امکان نداره
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خب دیگه با اجازتون عیدیاتون تموم شد الان نوبت شرایطهههه
شرایط: ۵ لایک و ۵ کامنت
نگاهمو به تهیونگ دادم که دیدم از شدت عصانیت چشاش قرمزه و خیلی جدی و عصبی گفت
ته: تقصیر من بود اینجوری شدی یا اون بابای پفیوزت؟
اب دهنمو قورت دادم و سعی کردم نشونش ندم
ات: به خاطر بابای پفیوزم(خنده)
ته: به نظرت خنده دارههه؟ چرا قرصتو نخوردی هاننن؟ برم پدر اون سون گوهو بابای پدر سوختتو در بیارم؟(عصبی)
ات: تهیونگ قشنگم اروم باش تقصیر خودمه..(پرید تو حرفش)
ته: تقصیر منه که همه چی برات عادیه اگه اتفاقی برات بیفته قسم میخورم هم خودمو بکشم هم اون سونه مادر جنده رو هم اون بابای عنترتو
دیگه مطمئن شدم اصن حالش خوب نمیشه دستمو گذاشتم رو صورتش ونگاهی به چشماش کردم
ات:عزیزم یکمی اروم باش من اینجام تازه سرطانم ندارم که
ته: ولی دکتر گفت که ممکنه بگیری (بغض) ات:دکتر گفت ممکنه بعدشم دیگه قول میدم قرصمو به موقع بخورم میدونی که نمیزنم زیر قولم پس اروم باشو بیا بغلم کن بعد از اینکه بغلم کرد و اروم شد گفت ته: چاگیا بریم خونه؟
ات: اوهوم
تو ماشین بودیم داشتم به بیرون نگاه میکردم که گوشیم زنگ خورد اون سون بود دیدم که تهیونگ کامل حواسش به رانندگیشه پس جواب دادم
ات: چی میگی پفیوز؟(اروم)
سون: پفیوز؟ (خنده)
ات: بنال
که بلند داد زد
سون: من عاشقتمممممممممممم
مطمئنا مسته دیوونه تازه متوجه شدم صداش خیلی بلند بود که تهیونگ نگاه عصبی بهم کرد و ترمزو گرفت
ته: اون اشغال سون بوددددد؟ حالا یواشکی بهش زنگ میزنی میگه عاشقتم؟ به دوسدختر مننن؟(عصبی) خیلی محکم گوشیو از دستم گرفت و دید که هنوز قطع نشده
ته: ببین جرئت داری یه بار دیگه بگو عاشقشی تخم سگ(من از طرف تهیونگ معذرت خواهی میکنم برا این همه فحش) در کمال تعجب از ترسش هیچی نگفت حقم داره واقعا ترسناک بود بعد ار چند دقیقه که هیچی نگفت قطع کرد و با اون نگاه سردش نگاهم کرد
ته: فقد صبر کن بریم خونه برا توعم دارم
یا خداااااا من گوه خوردم بلافاصله گاز گرفت و ماشینو به حرکت دراورد
ات: عزیزم من زنگ....
ته: هه عزیزم؟ هیچی نگو بدتر میشه تا برسیم فک نکن دیگه ازت میگذرم نه امکان نداره
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خب دیگه با اجازتون عیدیاتون تموم شد الان نوبت شرایطهههه
شرایط: ۵ لایک و ۵ کامنت
- ۲.۶k
- ۰۱ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط