سین اول ساقی چشمش که مستم کرد ورفت

سین اول ساقی چشمش که مستم کرد ورفت
عاشق فارغ ز هرچه بود و هستم کرد و رفت

سین دوم ساغری که از می اش مستم هنوز
از تمام آرزو ها ، دست شستم کرد ورفت

سین سوم سینه ای کز هجر سوزاندو دریغ
خانه ویرانه ای از پای بستم کرد و رفت

سین چهارم سالهای رفته از دستم فغان
پاکبازی که به سوگ دل نشستم کرد ورفت

سین پنجم سنگدل آن سنگ کبرت بود وآه
عاقبت چون شیشه ای درخودشکستم کردورفت

سین ششم سیل اشک نامرادی های دل
چون غریقی دست ازجانم ، گسستم کردورفت

سین هفتم سرنوشتم بود جلوه صد دریغ
تا که دل دادم به عشقش غم پرستم کردورفت
دیدگاه ها (۲)

تقویم را ورق نمیزنمچه فرقی میکند امروز یا فردا ..دوست داشتنم...

- What relation do you have with him? + I do not seem to occ...

از بین ۷ میلیارد آدم روی کره زمین من فقط به جمله «دوست دارم»...

+چه بیشعوره، بهت شب بخیر نگفته میره میخوابه؟-اون بیشعور نیس،...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط