هر آدمی باید یک در داشته باشد
هر آدمی باید یک «در» داشته باشد.
یک در که هروقت لازم شد آن را ببندد.
ببندد و هراس و دلواپسی و هیاهوی دنیای بیرون را پشت آن در بگذارد و برود توی خودش،
توی زندگی خودش که صدای زنگهای مختلف و فکر کارهای نکرده و نگرانی آدمهای دوروبر و هزار و یک چیز دیگر تویش نیست.
خودش است و خودش که دلواپس هیچچیز نیست.
میتواند بخوابد، بنشیند، جستوخیز کند، فکر کند، فکر نکند، از ته دل بخندد، بغضش را بترکاند و هایهای گریه کند و به هیچکس جواب ندهد که چرا.
بمیرد و به هیچکس بدهکار نباشد که چرا.
بماند پشت درش و درش را هیچکس باز که نه، لگد که هیچ، تقه هم نزند.
اصلن برود پشت درش و درش را ببندد و فراموش شود.
حتا دلواپس این نباشد که در یادها هست.
یعنی که خاطرهی بودنش را هم از توی مغز و دل آدمها جمع کند و با خودش ببرد پشت درش؛ که هیچ تکهای از وجودش بیرون در جا نمانده باشد.
@Havaye_Havva
هر آدمی «در»ش را لازم دارد رفقا.
که درش را بگذارد و برود.
درش را بگذارد و سیِ خودش باشد.
من «در»م را گم کردهام.
من درم را میخواهم.
من درم را لازم دارم.
من لازم دارم درم را ببندم و پشتش گم شوم، فراموش شوم.
یک در که هروقت لازم شد آن را ببندد.
ببندد و هراس و دلواپسی و هیاهوی دنیای بیرون را پشت آن در بگذارد و برود توی خودش،
توی زندگی خودش که صدای زنگهای مختلف و فکر کارهای نکرده و نگرانی آدمهای دوروبر و هزار و یک چیز دیگر تویش نیست.
خودش است و خودش که دلواپس هیچچیز نیست.
میتواند بخوابد، بنشیند، جستوخیز کند، فکر کند، فکر نکند، از ته دل بخندد، بغضش را بترکاند و هایهای گریه کند و به هیچکس جواب ندهد که چرا.
بمیرد و به هیچکس بدهکار نباشد که چرا.
بماند پشت درش و درش را هیچکس باز که نه، لگد که هیچ، تقه هم نزند.
اصلن برود پشت درش و درش را ببندد و فراموش شود.
حتا دلواپس این نباشد که در یادها هست.
یعنی که خاطرهی بودنش را هم از توی مغز و دل آدمها جمع کند و با خودش ببرد پشت درش؛ که هیچ تکهای از وجودش بیرون در جا نمانده باشد.
@Havaye_Havva
هر آدمی «در»ش را لازم دارد رفقا.
که درش را بگذارد و برود.
درش را بگذارد و سیِ خودش باشد.
من «در»م را گم کردهام.
من درم را میخواهم.
من درم را لازم دارم.
من لازم دارم درم را ببندم و پشتش گم شوم، فراموش شوم.
- ۹۴۴
- ۲۱ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط