پارت هجدهم. رد پا

بعد فهمیدم که دیواره ها دارن فشار بیشتری بهم میارن داشتن تنگ تر میشدن! و در اخر بسته میشدن سریع تر حرکت کردم و زودتر رمز گشایی کردم به حروف s-z_a-l-a_r رسیدم و کنار هم گذاشتم و به اسم salazar رسیدم و سریع بیرون اومدم بعد از بیرون اومدن از تونل دوباره به همون اتاقی که اول بودم رسیدم و با این فرق که این دفعه روی صندوقچه نوشته بود رمز رو وارد کن
سلازار رو با تکه سگنی روی کنار صندوقچه نوشتم در صندوقچه باز شد و تکه کاغذ رو برداشتم و فقط فرار کردم بزور داشتم میدویدم چون زانو هام کلا کبود شده بود
سریع از نرده بون روی دیوار بالا رفتم و سریع از دستشویی خارج شدم با تمام سرعتم میدویدم و به درد زانو هام توجه نمیکردم فقط میخواستم زودتر معجون رو درست کنم
تکه کاغذ رو کنار کتاب گذاشتم و اخرین ماده رو خوندم «زهر عنکبوت غول پیکر»
اما: به به همینو کم داشتم!
میخواستم اول کتاب هایی راجب این موضوع پیداکنم اما ارزشش رو نداشت
وقتی میتونستم راحت تر حلش کنم

تصمیم گرفتم.....
دیدگاه ها (۰)

البته میدونم

پارت نوزدهم. رد پا

بچها الان اومدیم

پارت هفدهم. رد پا

رمان بغلی من پارت ۸۴رسلان: تک خنده ای کردم و خدافظی کردیم گو...

جیمین فیک زندگی پارت ۹۵#

A girl from tomorrow(part 6)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط