وقتی مافیا هستی و عضو هشتم بی تی اس

وقتی مافیا هستی و عضو هشتم بی تی اس 2
پارت نهم
ویو ا.ت
داشتیم حرف می‌زدیم که سوهیون اومد و ...
@هی ا.ت (نفس نفس زدن)
+چیه ؟؟
@بیا یه دقیقه
سوهیون دستم رو گرفت و کشید بیرون
+چی شده سوهی؟!
@یه دونه شات کام بین اسلحه ها پیدا کردم
+خب اینو تو خونه هم می‌تونستی بگی
@نه نه یه نفر اومد یعنی من بهش خبر. دادم بیاد از روی تفنگ هفت تا دیگه فیک ساخت
+دمت گرم پسر
@بعد آها آقای لی گفتند ساعت دو بزارید قضیه رو
+چرا؟!
@یه کشتی مافیایی دیگه ساعت سه اونجا قرار داره
+پس سانا چی ؟!
@اونو راحت باش تو کافه دیدمش پشتم بود برا سفارش نوشیدنی الکی زنگ زدم ساعت رو گفتم
جین:ا.تتت بیا دیگههه
+اومدممم... باشه مرسی برو
@بای +بای
رفتم پیش پسرا تا ساعت ده تمرین کردیم فردا کنسرت داشتیم رفتم خونه برای اون موضوع حاظر شدم که کوک و سوهیون اومدن
_منم باهات میام
+نه بابا کی اونوقت گفت
_چی؟!
+خودم میرم خطرناکه
_نه خیر میام
+گفتم میرم
_میام
+گفتم خودم با سوهیون میرم ...اگر سانا ببینتت شک می‌کنه
_هوفف ...پس حداقل مواظب خودت باش
+از کی تا حالا مهم شدم برات
_بودی(اروم)
+چی؟!
_ه،هیچی پس من میرم برگشتی بهم خبر بده
+باشه
با سوهیون رفتیم
پرش زمانی به ساحل
همیشه قرار های مافیا ها وسط دریا هست پس با کشتی رفتیم وسط دریا وسط های راه بودیم که بهمون حمله شد
+حالت دفاعیی (داد)
سوهیون اومد پیشم کلت بهم. داد و شروع کردیم به جنگیدن
داشتم دعوا میکردیم که یه نفر اسمم رو صدا کرد. برگشتم که
#هیی ا.تت (داد)
+س،سانا !
#هه فکر نمی‌کردی نه ؟! ولی من اومدم تا انتقام خانوادم رو بگیرم
+کدوم خانواده اون ها ولت کردن یادت رفته مثل اینکه بابات قبولت نکرد مامانت بزور ازت نگهداری میکرد ؟!
#ببند اون دهنت رو
+از همون اول هم هر دوشون یونگ هی رو دوست داشتن کی به تو اهمیت می‌داد ؟! ها؟! هیچکس
#گفتم ببند دهنت رووو (داد)
سانا سمتم تفنگ گرفت اومدم بهش شلیک کنم که دیدم گلوله ندارم
#حالا من می‌کشمت ...اونوقت با کوک زندگی میکنم
+فکر کردی دوست داره ؟! هه کور خوندی هیشکی دوست نداره
#برو بمیرر (داد و جیغ )
سانا ماشه رو کشید و شلیک کرد که خورد به بالای قلبم و نتونستم خودم رو کنترل کنم که از پشت افتادم تو آب و سیاهی
.تتت (داد)
ویو سوهیون
بعد از اینکه ا.ت تیر خورد جنگ تمام شد همه عقب نشینی کردن سریع پریدم تو آب و دنبال ا.ت گشتم
ولی پیداش نکردم بعد از یک ساعت گشتن. دنبال ا.ت از دریا اومدم بیرون و با کشتی برگشتم
حالا به کوک چی بگم
پرش زمانی به فردا صبح سالن تمرین ویو کوک
تو سالن تمرین همه منتظر ا.ت بودن همه قضیه رو براشون تعریف کردم که سوهیون اومد داخل با حرفی که زد احساس کردم دیگه هیچی حس نمیکنم که ....
نظر یادت نره رفیق!!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#JUNGKOOK#fake
دیدگاه ها (۱۵)

وقتی مافیا هستی و عضو هشتم بی تی اس 2پارت نهم ویو کوک سوهیون...

وقتی مافیا هستی و عضو هشتم بی تی اس 2پارت دهم ویو کوک کنسرت ...

وقتی مافیا هستی و عضو هشتم بی تی اس 2پارت هشتم ویو کوک رفتم ...

وقتی قلدر مدرسه بود...پارت ششم ویو بورام نکنه میخواد خودکشی ...

"سرنوشت "p,36...۱۰ مین بعد ....ا/ت : بریم تو ؟ سرده....کوک :...

پارت ۷۶ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۷۷ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط