نه فقط ساده به دستان تو تسلم شدم

نه فقط ساده به دستان تو تسليم شدم
كه به تاريخِ پس و پيش تو تقسيم شدم

دلِ من  قبل تو كه  اين همه محروم نبود
انقلابی شد  و من يك شبه تحريم شدم

لحظه ی  ديدنِ تـو فاتحه ام را  خواندم
چون  دچـار سرطــانِ دلِ  بدخيم  شدم

بعدِ تو روزِ خوشم جن شد و من بسم الله
تا ابد  جمعه ترين جمعه ی  تقويم شدم

كمی فاصله ها شاخص نزديكی نيست
مـن كنارت به  موازاتِ تو  ترسـيم شدم

وسطِ  زندگی ات گاف  بعيدی بـودم
كه نفهميده، خودم جمع شدم... جيم شدم

دستٰ بی حوصله ات قيچی و من ريش كه نه
بمب بی ساعتِ بی طاقتِ پر سيم شدم

جاي آن نيمه ی پر در ته ليوان خالی!
نيمه ی گمشده ام كامل و من نيم شدم
دیدگاه ها (۲)

اگر عمری به پایش سر نمیکردم چه می کردم؟مدارا با جفایش گر نمی...

در باور من، ریشه زدی، رحم نکردیهی زخم بر اندیشه زدی، رحم نکر...

در مسیر خود هزاران پیچ و خم دارم رفیقدرد هایى تلخ اما تازه د...

ساز خود را کوک کن امشب پریشان خاطرم.......زخمه بر جانم بزن ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط