قسمت دوم
قسمت دوم
✅انقلاب اسلامی و مهدویت شیعی
در عصر جهانی شدن و در فضایی که نظریاتی همچون نظریة پایان تاریخ فوکویاما، بیرقیب بودن اندیشة لیبرال دموکراسی را به عنوان ایدئولوژی جذاب، کارآمد و مثبت مورد تأکید قرار میدهند و مدعی هستند پایان تاریخ با تمدن غرب است و دنیای غرب با این تصور که توان حل و رفع همة نیازهای بشری را دارد، پایان تاریخ تلقی شده است و در شرایطی که بشر غربی به جایی رسیده که نمیتواند دنیایی ذاتاً متفاوت از جهان کنونی را تصور کند؛ چرا که اساساً هیچ نشانهای از امکان بهبود بنیادی نظم جاری مشاهده نمیشود و هر آنچه ادعای بهبودی را داشتند از جمله ایسمهای مختلف غربی که مهمترین آنها کمونیسم بود در برابر لیبرال دموکراسی رنگ باختند.
تصور حاکم بر جهان این است که لیبرال دموکراسی آخرین شکل حکومتی است که انسان معاصر آن را تجربه میکند و همچنین در حالیکه بحران معنویت که معلول سیطرة نفسانیت معنویت ستیز تمدن غربی است بر فضای غرب حاکم است و انسان مدرن صرف نظر از تضادهای ایدئولوژیک در جستجوی حیاتی معنوی و انسانی است که تمدن غرب و موج فرهنگی حاکم بر آن که اساساً در آن لذتگرایی، خوش گذرانی و مصرف گرایی، مفاهیم اساسی یک زندگی خوب و پیشرفته را تشکیل میدهند، قادر به تأمین چنین حیاتی نمیباشد.
انقلاب اسلامی با ادعای اینکه نگرشی متفاوت نسبت به انسان، جهان و سیاست دارد، پا به عرصة وجود گذاشت و با نفی این اندیشة حاکم بر دنیای مدرن که «خدا مرده است» و «دین افیون تودههاست»، داعیة متفاوتی دارد و آن اینکه میتوان به نام دین قیام کرد، حکومت نمود و تمدن ساخت.
و اینکار را با تأکید بر عناصری همچون مهدویت شیعی و آموزة انتظار که از مهمترین عناصر گفتمان اسلام شیعی هستند انجام داد.
⛅ ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج⛅
✅انقلاب اسلامی و مهدویت شیعی
در عصر جهانی شدن و در فضایی که نظریاتی همچون نظریة پایان تاریخ فوکویاما، بیرقیب بودن اندیشة لیبرال دموکراسی را به عنوان ایدئولوژی جذاب، کارآمد و مثبت مورد تأکید قرار میدهند و مدعی هستند پایان تاریخ با تمدن غرب است و دنیای غرب با این تصور که توان حل و رفع همة نیازهای بشری را دارد، پایان تاریخ تلقی شده است و در شرایطی که بشر غربی به جایی رسیده که نمیتواند دنیایی ذاتاً متفاوت از جهان کنونی را تصور کند؛ چرا که اساساً هیچ نشانهای از امکان بهبود بنیادی نظم جاری مشاهده نمیشود و هر آنچه ادعای بهبودی را داشتند از جمله ایسمهای مختلف غربی که مهمترین آنها کمونیسم بود در برابر لیبرال دموکراسی رنگ باختند.
تصور حاکم بر جهان این است که لیبرال دموکراسی آخرین شکل حکومتی است که انسان معاصر آن را تجربه میکند و همچنین در حالیکه بحران معنویت که معلول سیطرة نفسانیت معنویت ستیز تمدن غربی است بر فضای غرب حاکم است و انسان مدرن صرف نظر از تضادهای ایدئولوژیک در جستجوی حیاتی معنوی و انسانی است که تمدن غرب و موج فرهنگی حاکم بر آن که اساساً در آن لذتگرایی، خوش گذرانی و مصرف گرایی، مفاهیم اساسی یک زندگی خوب و پیشرفته را تشکیل میدهند، قادر به تأمین چنین حیاتی نمیباشد.
انقلاب اسلامی با ادعای اینکه نگرشی متفاوت نسبت به انسان، جهان و سیاست دارد، پا به عرصة وجود گذاشت و با نفی این اندیشة حاکم بر دنیای مدرن که «خدا مرده است» و «دین افیون تودههاست»، داعیة متفاوتی دارد و آن اینکه میتوان به نام دین قیام کرد، حکومت نمود و تمدن ساخت.
و اینکار را با تأکید بر عناصری همچون مهدویت شیعی و آموزة انتظار که از مهمترین عناصر گفتمان اسلام شیعی هستند انجام داد.
⛅ ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج⛅
- ۶۶۲
- ۱۷ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط