پارت کما

⭐‌پارت ۱۴/کما⭐‌
همه جا تزئین شده بود پر از گلای رنگارنگ .یه بوگاتی سفید هم پشت به ما بود درست از ماشین خود تهیونگ ولی مال اون سیاهه.پشمام ریخته بود اینا برای من بودن؟
تهیونگ منو برد پیش ماشینه روی کاپوت ماشین یه دست گل بزرگ از گل لاله صورتی و سفید .این دو رنگ رنگ های مورد علاقم و لاله گل مورد علاقم بود خیلی ذوق کرده بودم ولی خیلی زود ذوقم کور شد...
تهیومگ یه حلقه از لابلای دست گل درآورد و جلو زانو زد.....

-بالاخره دارم ازش خواستگاری میکنم امکان ندارد ردم کنه چون من همه چیزهایی رو که دوست داشت رو براش فراهم کرده بودم اون همیشه می‌گفت میخواست یدونه ماشین مثل ماشین من ولی سفیدشو داشته باشه تازه روی انتخاب گل و رنگ گل هم خیلی دقت کردم.

تهیونگ:آت خیلی وقته که می‌خواستم اینو بهت بگم ولی فرصت نشد.حالا...
؛با من ازدواج میکنی؟



نظرتون¿¿لایک¿¿
فالو کن گمم نکنی چون این دوتا ماجرای طولانی دارن🥲♥️
به نظرتون ردش میکنه؟