بگذار سر به سینه ی من در سکوت دوست

بگذار سر بــه سینه ی من در سکوت ، دوست
گاهی همین قشنگ ترین شکل گفت و گوست

بگذار دست های تـــو با گیسوان من
سربسته باز شرح دهند آنچه مو به موست

دلواپس قضاوت مردم نباش ، عشق
چیزی که دیر می برد از آدم آبروست!

آزار می رسانــم اگـــر خشمگیــن نشو
از دوستان هرآنچه به هم می رسد ، نکوست

من را مجال دلخوشی بیشتر نداد
ابری که آفتاب دمی در کنار اوست

آغــوش وا کن ابر! مرا در بغـل بگیــر!
بارانی ام شبیه بهاری که پیش روست



#مژگان_عباسلو
دیدگاه ها (۱)

گفتم زندگی چند بخش است ؟گفت : دو بخش کودکیو پیرے گفتم :پس جو...

یک عده را باید نگه داشتنباید رها کرد به امانِ خداتا ببینی قس...

گاهی در زندگیت روزهاییست که احساس می کنی شیرینی هیچ شهدی تلخ...

کاش در این قفسِ خاکیگریزی بودبرای آنان که از بودن ها عاصی و ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط