دلهره
# دلهره
part 17
_ اون درخت گول زننده ای انگاری تو رو هم گول زد
یه پیرزن میان سال بود
تهیونگ : منظورتون چیه اجوما
_ اون درخت با ظاهر عجییش ادمای زیادی رو به سمت خودش میکشه از جمله مادرت
تهیونگ : اجوما شما مادر منو از کجا میشناسی
_ مادر تو رو نشناسم پس کی رو بشناسم اون تا چند سال پیش هر ماه یا هر چند ماه میومد اینجا و یه سر به من میزد واقعا زن خیلی مهربونی بود اما اون که اشتباهی انجام داد و همین باعث شد زندگیش تباه شه
اما تو هیچ وقت اینکارو نکن و اون کنجکاوی ها رو بزار کنار چون عاقبت خوبی نداره
تهیونگ : اجوما چرا همتون اینجوری رمزی حرف میزنید اون از اون دختره اینم از شما میشه واضح منظورتونو بگید اصلا مگه مامانم چیکار کرد
اجوما : نوئل رو میگی ...
اونم داره همون کار اشتباه مادرتو میکنه اما کسی نیست بهش کمک کنه
منو یاد مادرت میندازه
ولی دختر باهوشیه میدونه نباید چه کار هایی رو بکنه و چه کار هایی رو نه
اما باز داره نابود میشه مبارزه با اون کار اسونی نیست
تنهایی از پسش بر اومدن سخته
پسرم تو هم برام مهمی چون مامانت اون زن بوده پس به حرفام گوش بده هیچ وقت نزدیک اون خونه نشو حالا هم برو
تهیونگ : نمیدونم چی بگم اما باشه ازتون ممنونم
و راهشو میکشه و میره
ویو نوئل
گوشیم مدام پشت سر هم زنگ میخورد
یه جا نگه داشتم
بله مامانم بود
نوئل : بله مامان
مادر نوئل : تا الا کجا موندی دختر هر چی بهت زنگ میزنم برنمیداری میدونی چقدر نگرانم کردی هر جا هستی بیا خونه
یکی اینجاست که باهات کار مهمی داره
part 17
_ اون درخت گول زننده ای انگاری تو رو هم گول زد
یه پیرزن میان سال بود
تهیونگ : منظورتون چیه اجوما
_ اون درخت با ظاهر عجییش ادمای زیادی رو به سمت خودش میکشه از جمله مادرت
تهیونگ : اجوما شما مادر منو از کجا میشناسی
_ مادر تو رو نشناسم پس کی رو بشناسم اون تا چند سال پیش هر ماه یا هر چند ماه میومد اینجا و یه سر به من میزد واقعا زن خیلی مهربونی بود اما اون که اشتباهی انجام داد و همین باعث شد زندگیش تباه شه
اما تو هیچ وقت اینکارو نکن و اون کنجکاوی ها رو بزار کنار چون عاقبت خوبی نداره
تهیونگ : اجوما چرا همتون اینجوری رمزی حرف میزنید اون از اون دختره اینم از شما میشه واضح منظورتونو بگید اصلا مگه مامانم چیکار کرد
اجوما : نوئل رو میگی ...
اونم داره همون کار اشتباه مادرتو میکنه اما کسی نیست بهش کمک کنه
منو یاد مادرت میندازه
ولی دختر باهوشیه میدونه نباید چه کار هایی رو بکنه و چه کار هایی رو نه
اما باز داره نابود میشه مبارزه با اون کار اسونی نیست
تنهایی از پسش بر اومدن سخته
پسرم تو هم برام مهمی چون مامانت اون زن بوده پس به حرفام گوش بده هیچ وقت نزدیک اون خونه نشو حالا هم برو
تهیونگ : نمیدونم چی بگم اما باشه ازتون ممنونم
و راهشو میکشه و میره
ویو نوئل
گوشیم مدام پشت سر هم زنگ میخورد
یه جا نگه داشتم
بله مامانم بود
نوئل : بله مامان
مادر نوئل : تا الا کجا موندی دختر هر چی بهت زنگ میزنم برنمیداری میدونی چقدر نگرانم کردی هر جا هستی بیا خونه
یکی اینجاست که باهات کار مهمی داره
- ۹.۰k
- ۱۷ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط