مافیایمرگ
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
#مافیای_مرگ
Port:⁴⁸
نزاشتم حرفشو تموم کنه که دستمو گذاشتم روی دستش
+نفس بگیر دختر نه نگران نباش عزیزم
بلند شدم و رفتم قهوه درست کردم و بردم بالا در اتاق رو زدم که جونگکوک گفت
_بیا تو
درو باز کردم و وارد شدم با دیدنم اخم ریزی کرد و به قهوه دستم نگاهی انداخت
_چرا نگفتی میرا بیاره بالا
+دوست داشتم خودم بیارم
قهوه رو بردم و گذاشتم روی میز
+خسته شدی؟میخوای کمکت کنم
از پشت میز اومد بیرون و جلوم وایساد
_تو استراحت کن عزیز دلم
صورتمو با دستای مردونش قاب کرد و کشیدم سمت خودش
منم دستام ودور گردنش
لب//امو به دندون کشید همکاری میکردم
گازی از لب//ام گرفت که صدام تو دهنش خفه شد
+اخ
که صدای میرا رو پشت سرم شنیدم.....
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
#مافیای_مرگ
Port:⁴⁸
نزاشتم حرفشو تموم کنه که دستمو گذاشتم روی دستش
+نفس بگیر دختر نه نگران نباش عزیزم
بلند شدم و رفتم قهوه درست کردم و بردم بالا در اتاق رو زدم که جونگکوک گفت
_بیا تو
درو باز کردم و وارد شدم با دیدنم اخم ریزی کرد و به قهوه دستم نگاهی انداخت
_چرا نگفتی میرا بیاره بالا
+دوست داشتم خودم بیارم
قهوه رو بردم و گذاشتم روی میز
+خسته شدی؟میخوای کمکت کنم
از پشت میز اومد بیرون و جلوم وایساد
_تو استراحت کن عزیز دلم
صورتمو با دستای مردونش قاب کرد و کشیدم سمت خودش
منم دستام ودور گردنش
لب//امو به دندون کشید همکاری میکردم
گازی از لب//ام گرفت که صدام تو دهنش خفه شد
+اخ
که صدای میرا رو پشت سرم شنیدم.....
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
- ۵.۵k
- ۰۶ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط