من فکر میکنم خداوند قبل از خلقت زنها

من فکر می‌کنم خداوند قبل از خلقت زن‌ها
دست‌هایش را با بهار نارنج شسته
بعد تمام گل‌های بهشت را بوییده؛
نشسته خوش آب‌و‌هوا ترین نقطه‌ی آسمان
و در حالی که دم‌نوش مهتاب‌وانجیر می‌نوشیده و به الزام وجود عشق
و وجود یک نگهبان تمام وقت برای آن؛
و به سفیر زیبایی تمام بهشت در زمین
و نیاز تمام غنچه‌های روییده و نروئیده و آدم‌ها‌ی به دنیا آمده و نیامده به معجزه‌ای به‌نام مادر خواهر دختر؛ فکر می‌کرده
طرح وجود "زن" به دلش افتاده
بعد در حالی که دست‌هایش بوی بهارنارنج میداده و نفسش بوی مهتاب‌و‌انجیر میداده زن را خلق کرده؛
بعد با خودش گفته : این همان شعبه‌ی سیار بهشت است روی زمین .
همان نگهبانِ تمام وقتِ نازک اما سرسخت "عشق" ...
خدا دیگر خیالش راحت شد
نه دیگر مردی برای رفتن به سرکار خواب میماند
نه طفلی بی‌آغوش میماند
نه دلی از مهر دور میماند
نه کار عشق لحظه‌ای لنگ میماند
نه دنیا لحظه‌ای از زیبایی و معجزه وا می‌ماند...
.
حسنا_میرصنم
.
دیدگاه ها (۴)

تارِ گیسویت چه آسان ذوالفنونم کرده استماه من! عشقت گرفتارِ ج...

#متن عاشقانه➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ هر بار که ترانه ای برایت...

احمق ترین مرد، مرﺩیستﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭ فکر ﻣﻮﺍﻇﺒﺖ ﺍﺯ ﺯﻥ ﺍﺳﺖ تا مبا...

السلام علیک یا امام انس وجن ع

او پزشک نیست اما درد ها را ماهرانه تشخیص می دهداو نوازنده نی...

مادرم تمام قد به احترام نام زیبایت می ایستم و با تمام وجودم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط