حدود شبی میشد نخوابیده بودمسرم درد میکنهاهچرا

حدود ۲ شبی میشد نخوابیده بودم...سرم درد میکنه...اه...چرا باید ۵ میلیون دلار از حسابم برداره و بعد ۲ ساعت برشگرداند؟
دستم رو میز چوبی ام گذاشتم و اهی بلند کشیدم"اگه گیرت بیارم خرگوش.‌.‌"

با شنیدن ویبره گوشی ام حواسم پرت شد و به گوشی نگاه کردم..از وبسایت وک بود
{یه توضیح کوچیک،این برنامه مخصوص رئیس های مافیا و منشی هاشون هست تا بتونن صحبت کنن}
کدوم احمقی این وقت شب پیام داده؟
[سلام آقا ماره~]

آقا ماره؟این کیه؟....اوه لعنتی...
"موش کوچولو با پای خودش امد تو تله؟"

[موش؟ای بی ادب!من خرگوشم!]

"موش یا خرگوش چه فرقی داره؟در هرصورت شکار منی"

هیچ جوابی نیومد..ترسیده؟هه...پوزخندی رو صورتم نقش بست
"خوب میدونی با کی در افتادی خرگوش کوچولو؟"

[زیاد خودتو دست بالا میگیری!تو حتی نتونستی منو پیدا کنی]

به بحث و مجادله ادامه دادیم..طرز حرف زدنش زیادی به پسرای جوون و تخس میخوره..بچس؟

"ببینم کوچولو چند سالته که انقدر احمقی که با من در بیوفتی؟"

[به تو ربطی نداره پیرمرد!]

وایسا..پیرمرد؟اون چی گفت؟؟...با عصبانیت گوشی محکم فشار دادم

"جرئت داری دوباره تکرار کن"

[پیرمرد]

که پیرمرد اره؟..آفلاین شد و چت بست....اه کوچولوی احمق با رفتار خودت داری جار میزنی منو شکار کن‌..منم شکارت میکنم خرگوش هر*زه فقط صبر کن و تماشا کن

#پارت_چهارم
#My_little_hacker
دیدگاه ها (۳۱)

بیوگرافی

رفتتتت اکسپلور

قهقه های پسر تمام خونه پر کرده بود:جدی مرد؟ برای سرم هزار دل...

در کمال ادب اشکالاتمو بگو گزارش هم نده با تشکر

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط