در کل من آدمی نیستم که خشمم را بیرون بریزم وقتی عصبان

⊱ در کل، من آدمی نیستم که خشمم را بیرون بریزم. وقتی عصبانی هستم بلد نیستم در را محکم بکوبم، ترشرویی کنم و چشم و ابرو بیایم. اما آن شب در راه بازگشت با هل دادن مردم سوار مترو شدم، با آرنجم سقلمه زدم و مانند خود بومیها چشم غره رفتم. در طول راه بازگشت میدیدم مدام دارم زمان را بررسی می کنم. الان باید در سالن خروجی باشد، سوار هواپیما شده. و.. پرواز کرده. لحظه ای که هواپیمایش می خواست از زمین بلند شود، حس کردم چیزی در وجودم فرو ریخت...
📚 #هنوز_هم_من
🖋 #جوجو_مویز
دیدگاه ها (۱)

انسان موجود عجیبی است! اگر به او بگویید در آسمان خدا یکصد می...

I could have been many things ; but i chose to be me .من میت...

غمگین نباشید؛چرا که خوشبختی می‌توانداز درون تلخ‌ترین روزهای ...

یک بغل لبخند و حالِ خوب ، بر می دارم و به استقبالِ اتفاقاتِ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط