دوپارتی جونگکوک
دوپارتی جونگکوک
درخواستی
نمیگم موضوعش رو
تو بغل جونگکوک ریلکس کرده بودم که تلفن جونگکوک به صدا در اومد
مامانش بود بعد کلی حرف زدن قطع کردن
ات: عزیزم مامانت کاری داشت؟
حونگکوک: اره بیب گف فردا شب برا تولد خواهرت بیاین تالار....
ات: هومم، باشه
میگم جونگکوک
جونگکوک: جانم
ات: برا تولد خواهرت چی بخریم؟
جونگکوک: براش یه باکس لوازم آرایشی بخریم خیلی دوس داره
ات: باشه، فکر خوبیه
پرش زمانی به فردا شب:
جونگکوک: هانی من آماده شدم کجایی
ات: وایسا اومدممممم
جونگکوک: به چه بانوی زیبایی
ات: جونگکوکی بریمم
ادامه دارد...
درخواستی
نمیگم موضوعش رو
تو بغل جونگکوک ریلکس کرده بودم که تلفن جونگکوک به صدا در اومد
مامانش بود بعد کلی حرف زدن قطع کردن
ات: عزیزم مامانت کاری داشت؟
حونگکوک: اره بیب گف فردا شب برا تولد خواهرت بیاین تالار....
ات: هومم، باشه
میگم جونگکوک
جونگکوک: جانم
ات: برا تولد خواهرت چی بخریم؟
جونگکوک: براش یه باکس لوازم آرایشی بخریم خیلی دوس داره
ات: باشه، فکر خوبیه
پرش زمانی به فردا شب:
جونگکوک: هانی من آماده شدم کجایی
ات: وایسا اومدممممم
جونگکوک: به چه بانوی زیبایی
ات: جونگکوکی بریمم
ادامه دارد...
- ۱۳.۷k
- ۰۵ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط