عروس مافیا

عروس مافیا
part 4
ویو آیلین:
دور آخر داشتن بازی می‌کردن که من از استرس داشتم ناخون هامو میخوردم داشتم نگاشون میکردم که یک هو پسره گفت تمام کیم باختی😏 شرطمون که یادته فردا امادش
صبح زود بادیگاردام میان دنبالش داشت میرفت که یه نگاه کوتاه با اون چشمای خمار سردش بهم انداخت نفس تو سینم حبس شد گفتم آیلین کارت ساختس وقتی اون پسره رفت با قیافه عصبی سمت عموم رفتم سرش داد زدم گفتم تو به چه حقی منو معامله کردی هاا (با داد زیاد)
*خفه شو دختره هر.زه سر من داد نزن به چه حقی؟ همون حقی که پدرت گفت دیگه نمیخوامت منم میتونم هرکاری که دلم بخواد باهات میکنم داشت میرفت که بهش گفتم یه روزی ازت انتقام میگیرم آقای کیم جیهون
تعنه ای به من زد رفت رفتم توی اتاقم که چه عرض کنم اتاق نه انباری تا صبح نشستم گریه کردم به خودم می‌گفتم چرا من نمیمیرم چرا من توی زندگیم یه روز خوش ندارم کم کم دیگه خورشید داشت طلوع میکرد پاشم چمدونم جمع کنم بجز یه چند دست لباس چیز دیگه ایی نداشتم جمعشون کردم رفتم دستشویی کارای لازم انجام دادم که صدای زنگ در اومد سریع چمدونم بردم بیرون که همون بادیگارد دیشب اومد گفت خانوم چمدونتون به من بدین چمدونم بهش دادم و ازش تشکر کردم......
بچه ها با اینکه شرط ها نرسیده بود بازم گذاشتم اونم من پارت های کمی نمیزارم خیلی زیاده لطفااا همکاری کنید
دیدگاه ها (۸)

فیک عروس مافیا part 5نشستم داخل ماشین که یه مردی نشسته بود ف...

عکس فیک تغییر کرد

درخواستی دارید بگید خجالت نکشید💋

عروس مافیا part 3سه روز از وقتی که به کره آمده بودم می‌گذشت....

ادامه ی پارت ¹¹......کای: برو یه آبی به دست و صورتت بزن بریم...

#پارت۳ رمان اگه طُ نباشی یکی دیگه منم لباسا رو پوشیدم و یه آ...

از ماشین پیاده شدیم و رفتیم تو خونه ساعت دوی شب بود ولی با ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط