گیسوی خویش را به باران سپرد و برگها زرد شدند

گیسوی خویش را به باران سپرد و برگها زرد شدند،

زیر پا زمزمه کردند: به این طنازی نمره بیست دهیم! خندیدند، خندید!
شاخه ای از درخت انار را دید که به او سلام میدهد. به سمتش دوید، شاخه را نوازش کرد، و درخت یک انار آبی برایش انداخت
دخترک چرخید و چرخید و چرخید، زمین زیر پایش لرزید، او لغزید، زمین افتاد و برف بارید!
عشق درون سینه اش تپید، آسمان آبی تر، برف بارید!

دختر گیسو بلند ، یلدا... یک انار آبی دارد، عشقِ با آرامش
خوش آمدی یلدا! خوش آمدی دی ماه
یا حق
به قلم الهه فاخته
آذر 1399یلدا مبارک ❤️❤️😊💋

#الهه_فاخته
@elahe_fakhteh

#یلدا #شب_یلدا
#دی
دیدگاه ها (۳)

گاهی .... من هم دلم میخواهد شاد باشمگاهی .... من هم دلم میخو...

قوی باش، دقیقا آن زمانیکه زمین خوردی و به چشم دیدی سر زانوها...

چقدر دلم میخواهد همه جا صلح و صفا باشدخنده ها، از ته دلآدم‌ه...

قوی باشو اجازه نده کسی با به یاد آوردن مداوم زخم‌هایتتو را د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط