پارت

پارت ۶
ساعد ۴ آلارم گزاشتی و خوابیدی
ساعت ۳ و نیم با دلدرد بیدار شدی
.......
دوتا قرص خوردی و صبحونه کوک رو براش آماده کردی
لباسشو براش آماده کردی
(عررررررررر نویسنده بمرده 😔)
ساعت چهار کوک رو بیدار کردی
صبحونشو خورد
و گفت من میرم پس فعلا بای
باهاش خدا حافظی کردی
یکم اینستا گشتی
ساعت پنج شد
دو سه تا وسایلی که یادت رفتع بود رو برداشتی
وسایلتو آماده کردیو خوابیدی
ساعت ۱٠
کوک زنگ زد و گفت که نیم ساعت دیگه میام بیا دم در
رفتی لباساتو پوشیدی
وسایل کوک رو برداشتی
وسایل ها رو گزاشتی دم در
خونرو چک کردی
درو قفل کردی
وسایل های تو دستت زیاد بود که پات گیر کرد به لبه ی سنگ رو زمین و رفتی تو بغل کوک (اتفاقی که تو همه ی سریالا می افته🤣 )
کوک گرفتت و گفت افرین دو قدم راه هم اینطوری داری راه میری. با خنده
(عررررذرررررررررررر)
سوار ماشین شدی و ازش معذرت خواهی
گفت از کی تا حالا اینقد با ادب شدی که من نمیدونم
هر دو با هم خندیدین 🤣😔🎀✨✨✨✨✨✨
دیدگاه ها (۰)

ببین منما ولی من نیستم🤣🤣

🎀✨

❤️‍🔥❤️‍🔥

پارت ۵اومدی و ناهار و تو سفره گزاشتی بعد ناهار کوک گفت که من...

کیوت ولی خشن پارت ۲۰تازه متوجه شدی چه خبره دستتو اوردی بالا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط