پارت ۱۰

ارباب: میبینم که بقیه هم رازتو فهمیدن
تامارا: آره نتونستم پنهونش کنم که میتونم رده بالا هارو هم بکشم
ارباب: چیز خوبیه ممکنه باعث بشی چند نفر نجات پیدا کنن یا حتی بیشتر(با لبخند)
تامارا: من دلیل دیگه واسه شیطان کش شدن دارم
میتسوری: چیهه( با تعجب کیوت)
تامارا: برام کشتن شیاطین یه سرگرمیه اینو از یکی یاد گرفتم که برام عزیزه
میتسوری: بگو ببینم اون کیه ؟
تامارا: نمیتونم بگم
ارباب: کیا موافق آن
سانمی: ارباب منو ببخشین اما نمیتونیم یه شیطان رو نگه داریم
تامارا: نکنه می‌ترسی
سانمی: ترس خنده داره من از چیزی نمی‌ترسم ( با نیشخند) ما همیشه شیاطین رو نابود میکردیم فقط یه دلیل میخوام واسه موندنش
تامارا: اون دختر حافظشو داره و به برادرش آسیب نزده چطور میتونی با هیچ دلیل مشخصی بگی نمیتونیم نگه اش داریم
سانمی: تو که از شیاطین متنفری تو یه شیطان کشی از روش معلومه ما شیطان هارو نابود میکنیم
تامارا: نظر همتون واسم محترمه اما مهم نیس من نگهش میدارم
اوبانای: دیوونه شدی
تامارا: من همیشه دیوونه ام
دیدگاه ها (۰)

پارت ۱۱

پارت نهم

پارت هشتم

تناسخ چپتر ۱۷

رمان انیمه ای «هنوز نه!» چپتر ۱۰

مه آبی پارت ۱

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط