آنچنان ساده ام

آنچنان ساده ام
که گنجشکها هم می توانند
در جیب هایم لانه کنند
با پروانه ای سال ها دوست می شوم
برای پای مورچه ام که به گل می ماند
های های گریه می کنم
در دور و دراز باور خود
کودک می مانم
همیشه ...
دیدگاه ها (۶)

روزگار کودکی یادش بخیریاد شبهای خوش و شادش بخیرزندگی مثل سلا...

داشت خوش میگذشت نمیدونم چی شد ...یهو بزرگ شدیم

حواست باشد به این روزهایی که دیگر برنمیگردد.به فرصت هایی که ...

خندیدن خوب است ...قهقهه عالی است ...گریستن آدم را آرام می کن...

کار هر روزم شده بود...تمام ساعت فروشی های شهر را بارها و بار...

_چشم هایم خیره به چشم های نوزادی ست که تازه به دنیا آمدههمه ...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط