از پا هایی که رفتن بلدند باید ترسید

از پا هایی که رفتن بلدند باید ترسید!
از فعل رفتن خوشم نمی آید
قدم زدن دوست داشتنی تر است!
تو به پا هایت رفتن یاد نده،به جایش من قدم زدن یادشان می دهم
کافیست تو بخواهی با من قدم بزنی
من تا ته این دنیا برایت جاده خواهم ساخت
اصلا بیا یک کاری کنیم
تو به من عاشق کردن را یاد بده،من به تو نرفتن را!
باور کن اینطور دنیا قشنگ تر است!

#آوان
#دل_نوشت
دیدگاه ها (۶)

از تنها ماندن نترسید!از آن زمانی بترسید که به خود بگویید:نه!...

آخر دیوانه ها می دانی ڪیست؟آخرش منممنی ڪه سهمم از تو شمردن د...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

part:9پسر هم‌زمان با روشن کردن ماشین پرسید. یوری حتی فکر هم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط