p
p¹⁴
𝐦𝐲 𝐝𝐢𝐟𝐟𝐞𝐫𝐞𝐧𝐭 𝐥𝐨𝐯𝐞
ویو ات
تو ماشین بودیم که....
یهو کوک خواست دنده رو عوض کنه که دیدم دستشم رو گذاشت رو رون پام ...
تو یه لحظه تمام موهای بدنم سیخ شد...
احساس کردم هورنی شدم...
باورم نمی شد...!
تو یه لحظه تمام این اتفاقات افتاد...
دیدم کوک حواسش بخاطر این موضوع پرت شد...
دست و پاش رو گم کرده بود...
انگار دیگه حتی فرمون رو هم نمی تونست بگیره...
دیدم یه ماشین داره از رو به رو میاد...
کوک انگار تو یه ماتریکس دیگه بود...
انگار نمی فهمید یه ماشین داره به ماشینمون نزدیک میشه...
منم از کوک بدتر...
هیچکدوممون نمی دونستیم چیکار کنیم...
ماشین داشت نزدیک تر میشد...
ترسیده بودم...
نمی دونستم چیکار کنم...
یهو به خودم اومدم....
دیدم ماشینه یک متریمونه...
فکر کردم دارم میمیرم....
سرمو گرفتم بین دستام ...
چشمام رو بستم...
شبیه جنی توی خودم جمع شدم...
صدای بلند و گوش خراشی شنیدم...
ویو کوک
داشتم رانندگی میکردم خواستم دنده رو عوض کنم که یهو دستم رفت روی رون ات
خودتون اینجا رو میدونید
اسنحزویکحبوثخبحتسحنسوسحسحازحویواتویکحن
دیدم یه ماشین داره از رو به رو نزدیک میشه تا به خودم اومدم دیدم داره بهمون برخورد می کنه
سریع دستامو دور سرم گرفتم و کمرمو به شیشه جلوی ماشین کردم...
ویو کوک
دیدم دورم اتیشه ات توی ماشین بیهوش افتاده بود رفتم بلندش کردم بردمش بیمارستان
ویو ات
بعد از اونکه صدای گوش خراش رو شنیدم
یهو به خودم اومدم
دیدم همه جا روشنه...
خدا رو شکر کردم که زندهام
ولی وایسا...
اینجا....ابنجا کجاست
+یااااا....یاااااا....کسی اینجا نیس؟کمککککک!من نمیدونم کجامممم
هییییییی ...کسی نیستتتتت
€=پرستار
€ببخشید خانم
+اوهه ..سلام ...ببخشید اینجا کجاست؟
€اوه شما بیمارستان هستید
مثل اینکه تصادف کردید و بیهوش شدید
+وِ؟(اروم)
€اوووو درسته شاید یادتون نباشه....
+همین طور که حرف میزد همه چیز داشت یادم میومد
درسته من با کوک بودم ....توی ماشین...یه ماشین از جلو میومد...سرم بین دستام بود...انگار بالاخره ویندوزم بالا اومده بود...همه چیز داشت یادم میومد
€و اینکه شمارو به اقای قد بلند اوردن ...میشناسیدش؟بزارم بیاد به دیدنتون؟
+اووو...بله میشناسم...بگید..بگید بیاد
€رفت
€میتونید برید ببینیدش
-اووه ممنون
-دوید سمت تخت ات
-اتتت
-ات رو بغل کرد
-اتت...*گریه موکونه*
+هیی کوک...من حالم خوبه...
-همش بخاطر من بود...*همچنان بغل و گریه*
+چی تقصیر تو بود کوک؟
-اگه وقتی خواستم دنده رو عوض کنم دستمو نمی ذاشتم رو رون پای تو همچین اتفاقی نمیافتاد...*و همچنان*
+اهممم*مثلا صداش رو صاف کرد*کوک...اینا تقصیر تو نبود
تو که از عمد دستتو نزاشتی رو رون پای من...یا از عمد گذاشتی؟*تک خنده و لبخند*
جا نیس
𝐦𝐲 𝐝𝐢𝐟𝐟𝐞𝐫𝐞𝐧𝐭 𝐥𝐨𝐯𝐞
ویو ات
تو ماشین بودیم که....
یهو کوک خواست دنده رو عوض کنه که دیدم دستشم رو گذاشت رو رون پام ...
تو یه لحظه تمام موهای بدنم سیخ شد...
احساس کردم هورنی شدم...
باورم نمی شد...!
تو یه لحظه تمام این اتفاقات افتاد...
دیدم کوک حواسش بخاطر این موضوع پرت شد...
دست و پاش رو گم کرده بود...
انگار دیگه حتی فرمون رو هم نمی تونست بگیره...
دیدم یه ماشین داره از رو به رو میاد...
کوک انگار تو یه ماتریکس دیگه بود...
انگار نمی فهمید یه ماشین داره به ماشینمون نزدیک میشه...
منم از کوک بدتر...
هیچکدوممون نمی دونستیم چیکار کنیم...
ماشین داشت نزدیک تر میشد...
ترسیده بودم...
نمی دونستم چیکار کنم...
یهو به خودم اومدم....
دیدم ماشینه یک متریمونه...
فکر کردم دارم میمیرم....
سرمو گرفتم بین دستام ...
چشمام رو بستم...
شبیه جنی توی خودم جمع شدم...
صدای بلند و گوش خراشی شنیدم...
ویو کوک
داشتم رانندگی میکردم خواستم دنده رو عوض کنم که یهو دستم رفت روی رون ات
خودتون اینجا رو میدونید
اسنحزویکحبوثخبحتسحنسوسحسحازحویواتویکحن
دیدم یه ماشین داره از رو به رو نزدیک میشه تا به خودم اومدم دیدم داره بهمون برخورد می کنه
سریع دستامو دور سرم گرفتم و کمرمو به شیشه جلوی ماشین کردم...
ویو کوک
دیدم دورم اتیشه ات توی ماشین بیهوش افتاده بود رفتم بلندش کردم بردمش بیمارستان
ویو ات
بعد از اونکه صدای گوش خراش رو شنیدم
یهو به خودم اومدم
دیدم همه جا روشنه...
خدا رو شکر کردم که زندهام
ولی وایسا...
اینجا....ابنجا کجاست
+یااااا....یاااااا....کسی اینجا نیس؟کمککککک!من نمیدونم کجامممم
هییییییی ...کسی نیستتتتت
€=پرستار
€ببخشید خانم
+اوهه ..سلام ...ببخشید اینجا کجاست؟
€اوه شما بیمارستان هستید
مثل اینکه تصادف کردید و بیهوش شدید
+وِ؟(اروم)
€اوووو درسته شاید یادتون نباشه....
+همین طور که حرف میزد همه چیز داشت یادم میومد
درسته من با کوک بودم ....توی ماشین...یه ماشین از جلو میومد...سرم بین دستام بود...انگار بالاخره ویندوزم بالا اومده بود...همه چیز داشت یادم میومد
€و اینکه شمارو به اقای قد بلند اوردن ...میشناسیدش؟بزارم بیاد به دیدنتون؟
+اووو...بله میشناسم...بگید..بگید بیاد
€رفت
€میتونید برید ببینیدش
-اووه ممنون
-دوید سمت تخت ات
-اتتت
-ات رو بغل کرد
-اتت...*گریه موکونه*
+هیی کوک...من حالم خوبه...
-همش بخاطر من بود...*همچنان بغل و گریه*
+چی تقصیر تو بود کوک؟
-اگه وقتی خواستم دنده رو عوض کنم دستمو نمی ذاشتم رو رون پای تو همچین اتفاقی نمیافتاد...*و همچنان*
+اهممم*مثلا صداش رو صاف کرد*کوک...اینا تقصیر تو نبود
تو که از عمد دستتو نزاشتی رو رون پای من...یا از عمد گذاشتی؟*تک خنده و لبخند*
جا نیس
- ۸.۷k
- ۱۵ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط