بهم گفتن چقدر دوستش داری
بهم گفتن چقدر دوستش داری ؟
کمی فکر کردم راستی چقدر را چگونه بگویم و تفسر کنم حرف دلم را
گفتم"به اندازه تک تک سلول های تنم
به اندازه نیازم به اکسیژن و هوا به اندازه محتاجی ماهی به اب
لبخندی بهم زد و گفت خوش به حالش ...اوچقدر تورا دوست دارد ؟
اشک تو چشمانم حلقه زد بغضم رو قورت دادم و گفتم نمیدانم
گفت تو به اندازه نفس هایت دوستش داری چطور نمیدانی
گفتم رهایم کرده یعنی اصلا از اول من فکر میکردم که اورا داشته ام درحالی که فقط درخیالم با اون زندگی کردم
گفت دیوانه ای
گفتم حال یک دیوانه را دیوانه میداند و بس
من فقط از دور اورا دوست دارم
کمی فکر کردم راستی چقدر را چگونه بگویم و تفسر کنم حرف دلم را
گفتم"به اندازه تک تک سلول های تنم
به اندازه نیازم به اکسیژن و هوا به اندازه محتاجی ماهی به اب
لبخندی بهم زد و گفت خوش به حالش ...اوچقدر تورا دوست دارد ؟
اشک تو چشمانم حلقه زد بغضم رو قورت دادم و گفتم نمیدانم
گفت تو به اندازه نفس هایت دوستش داری چطور نمیدانی
گفتم رهایم کرده یعنی اصلا از اول من فکر میکردم که اورا داشته ام درحالی که فقط درخیالم با اون زندگی کردم
گفت دیوانه ای
گفتم حال یک دیوانه را دیوانه میداند و بس
من فقط از دور اورا دوست دارم
- ۲.۶k
- ۱۹ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط