عشق و نفرت

"عشق و نفرت"
part:¹


امروز قرار بود به جشن برگشت پسر یکی از دوستای نزدیک مامان بابام از خارج کشور بریم واقعاً این سوسول بازیاشونو درک نمی‌کنم واسه هرچی جشن میگیرن ولی امشب میتونم به جین پس از مدتها اعتراف کنم آرهههه چه شبی بشه امشب قراره کل شب باهاش باشم عمرا حتی یه لحظه هم نگاهمو ازش بردارم با خوشحالی داشتم با خودم حرف می‌زدم



×چی شده دخترم قرمز شدی و خوشحالی
+ماماااانننن(کمی بلند)
×چته ترسیدم
+تو اینجا چیکار می‌کنی
×اومدم به دیوونه بازیای دخترم نگا کنم
+یااا اوما (فاز کره ایم گل کرد😂✨)
×بله
+به این می‌گن رویاپردازی نه دیوونه بازی
×باشه باشه کشتیمون با این علمت
+مامان این علم نیس حقیقته
×اها از کی تا حالا رویا پردازی شده حقیقت؟
+مامان ولم کن دیگه ع باز کرم ریزیت شروع شد
×(خنده)آخه من با تو شوخی نکنم با کی کنم؟
+خب بابا که هس.. آره با اون شوخی کن
×نه شوخی با تو بیشتر می‌چسبه
+هوف باشه(خنده)
×من دیگه می‌رم تو هم کم کم حاضر شو
+به نظرت زود نیس؟
×ساعت ۱۰ جشن شروع میشه الآنم ساعت ۷ـه تا تو حاضر شی ساعت ۱۱ هم شده(خنده)
+ماماااان(با صدای بلند و خنده)
×(خنده)من میرم دیگه
+باشه



رفتم یه حموم ۲۰ دقیقه ای و موهامو خشک کردم و لباسمو پوشیدم[اسلاید دوم]و یکمیم به موهام حالت دادم و یه آرایش ملایم کردم



ساعت ۲۱:۳۰ بود


÷حاضرید؟
+×~بله(ا.ت یه آبجی هم داره)




رفتیم و سوار ماشین شدیم و ساعت ۲۱:۵۰ رسیدیم به عمارت خانواده کیم

چطوره ادامه بدم؟
#فیک_بی_تی_اس #فیک #بی_تی_اس #اسمات #وانشات #سناریو #جین
دیدگاه ها (۹)

خب گفتین عکس تهیونم بذارم اینم از عکسش راستی یادم رفت بگم ته...

"عشق و نفرت"part:³[فردا]~اونیییی پاشووووو~یاااا~خرس خوابالوو...

#my_Black_life2 پارت²²خلاصه:رفتن لوازم رو خریدن و رفتن دور د...

part4🦋-مامان درش از این طرفه بیا ×باشه-سلام خانم من یه وقت م...

چند پارتی جونگکوک🐰عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط