ناباورانه

ناباورانه
به مرگ
می سپارد دلی را
که مصلوب خواستنش بود.
حال ،خیالش ،پنجه بر شب...
کوچیدنش ، هاشور می زند
ذهنِ آشوبگر را...
حسرتی سیطره بر جان، چهرهٔ زرد پریشان،
ارمغانِ عشقیست لایتناهی
در شریان های احساس ،
بساحتِ هستی...
دیدگاه ها (۲)

از دوست داشتنت دست نخواهم ڪشیدچطور از تو بگذرم ؟وقتی روشنایے...

گشتــــم همه جا را پى چشماݩپر از شوق #تـــــــو اما فرسنگ به...

چه عاشقانه ای بنویسم...ڪه دلتان برایم بلرزد؟!وقتی نه دستانش ...

نگـران نباش دورت بگـردم،،،روزے از ڪوی ما هم صدای سازو دهل.....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط