me My many years of lov

me: My many years of lov
Part:④②

☆کجاشو دیدی(پورخند)
-هوم خوشم اومد (پورخند)
☆میدونم که همتون فهمیدین که دیگه دور کوک هم قدم بر نمیدارید
-بیا بریم ولشون کن به هر حال من چشماو جز تو کسیو نمیبینه
☆مزه نریز

ویو میونگ
رفتیم نشستیم که جیمن با چهره ترسیده و تعجب زده نگاهم کرد و گفت

#اگه نمیکشیم تو قبل دوران پی ام است هم همین جوری؟
☆اره
#یا خدا(آب دهنشو قورت میده)
☆من با معشوقه دوستم این کارو نمیکنم ولی اگه بهش خینات کنی بهتره فاتحتو بخونی
♢راست میگه(مست)
پیر مرده: بچه ها میخوام یه چیز واقعی از این جنگل بگم گوش کنید و به اون مکان نرید!!!


سال ¹³⁴⁹یک زن کره ای با پادشاه جهان ازدواج میکنه ولی پادشاه یک بار هم بهش دست نزد اون زن به قدری زیبا بود که حیوانات هم عاشقش میشودند ولی پادشاه یک بار هم زنش رو ندیده بود و فقط بخاطر قدرت گرفته بودش آه زن همیشه پشت سر مرد بود ولی.وقتی داخل جنگ پادشاه تیر میخوره زنش اون رو در آغوش میگیره و بهش میگه: من عاشقت بود ولی تو منو دوست نداشتی! اگه یک بار بهم نگاه میکردی چی میشود! میمردی! من هیچ وصت نمیبخشمت انهارت!.

از اون موقع این زن هر زوجی که با هم خوبن رو از هم جدا میکنه
البته با روحش حواستون باشه داخل اون چنگل نرید!!
دیدگاه ها (۳)

me: My many years of lovPart:④③☆کنار چشمه آب گرم هم هست؟ مرد...

me: My many years of lovPart:④④ویو صبحبا صدای آلارم گوشیم بی...

👆🏻قلب بالا قرمز نشه؟ 🥺❤

👆🏻قلب بالا قرمز نشه؟ 🥺❤

me: My many years of lovPart:⑥⑨ویو میونگاز پله ها رفتم پایین...

تک پارتی درخواستی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط