پنجرهرابازمیکنم مینشینم روبروی لحظه ها

#پنجره-را-باز-میکنم... /> #می-نشینم روبروی لحظه ها،
روبروی #نیمکتی که هنوز جای تو را،
#غبار-هم-نگرفته... /> پنجره را #باز می کنم
و هنوز هم، در #واپس-این-خیال، /> #هر-روز تو را می بینم،
با لبخندی که #همیشه روی لبانت لیز می خورد...
پنجره را باز می کنم و #این، /> #تنها-گریز-من-به-توست... /> تویی که #نمیدانم کدام باد؟،
کدام #طوفان؟، /> #به-یغمایت-برد...
دیدگاه ها (۲)

قسم به موج،به پیچ و واپیچ جاده ی چالوسبه سیم تلفنبه مگنت باز...

امروز خمیردندانم تمام شد. خوشحال شدم.مدتی‌ست که با وسایل و ا...

هر وقت برای #آشتی آمدی؛ گلویت را صاف کن...؛جمله ات را با یک ...

گاهی لازم است کمرنگ باشی،تا قدر پر رنگی هایت را بیشتر بدانند...

{سنوار مقاومت..}

السلام علیک یابن امیرالمؤمنین وبن سیدالوصیین ع

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط