پارت اول

پارت اول
زنگ تفریح که زده شد با عسل به حیاط رفتم . امروز امتحان ادبیات داریم و منم به شدت استرس گرفتم .... الان تازه فقط چهار روز از شروع شدن مدرسه ها گذشته ولی این خانم آفتابی گوجه فرنگی مانند از الان شروع کرده و امتحانات ورودی رو می گیره و همه‌ی بچه ها هم از دستش عاصی شدن ....... داشتم از عسل سوالات رو میپرسیدم که خانم فریدونیان اومد و ازمون خواست که در ورودی رو براش باز کنیم تا ماشینش رو ببره بیرون .. ماهم به خاطر علاقه‌ی شدیدی که نسبت به خانم به قول عسل فرید جون داشتیم رفتیم تا در رو براش باز کنیم ......... روبه روی دبیرستان ما یه دبیرستانه دبیرستان که چه عرض کنم کاخ پادشاهان قاجاره از بس بزرگ بود میشد یه فرودگاه هواپیما داخلش زد. این کاخ قاجار یا همون دبیرستان پسرونه هستش و داخلش یه عالمه گورخر درس میخونن .
در مدرسه رو که باز کردم .............
دیدگاه ها (۱۰)

پارت دوم رمان دیدن دوباره ی تویا صاحب الزمان........ اینجا ...

پارت سومرمان دیدن دوباره ی تو پلیور قرمزه قد بلندی داشت........

رمان درباره‌ی دختر ۱۶ ساله ایه که در یک نگاه زندگیه اون به ک...

عاشق یه خلافکار شدم پارت ۳رفتم سمت اتاق کارم نشستم پشت میز و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط