من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم

۷۷۰

من به خال لبت ای دوست گرفتار شــدم
چشم بیمـار تـو را دیـدم و بیمار شـــــدم
.
.
فارغ از خود شدم و کوس اناالحق بزدم
همچو منصور خریدار سر دار شـــــدم
.
.
غم دلدار فکنده است به جانم، شــــرری
که به جان آمدم و شهره بازار شــــــــدم
.
.
درِ میخانه گشایید به رویم، شـب و روز
که من از مسجد و از مدرسه، بیزار شدم
.
.
جامه زهد و ریا کَندم و بر تن کـــــردم
خرقه پیر خراباتی و هشیار شــــــــدم
.
.
واعظ شهر که از پند خــــود آزارم داد
از دم رند می آلوده مددکار شـــــــــدم
.
.
بگذارید که از بتکــــــــده یادی بــــــکنم
من که با دست بت میکده بیدار شــــدم...



#امام_خمینی (ره)
دیدگاه ها (۳)

۷۷۱#زهد بین دو کلمه از قرآن است, که خدای سبحان فرمود:{تا بر ...

۷۷۲عمل مستحب، انسان را به خدا نزدیک نمی گرداند، اگر به واجب ...

۷۶۹بیا بیا که شدم در غم تو سوداییدرآ درآ که به جان آمدم ز تن...

روزه دار دو شادی دارد:یک شادی هنگام گشودن روزه اش و شادی دیگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط