می نویسم دوستتدارم

می نویسم دوستت.دارم...٬

توازڪناراین شعر

آهسته.عبور.ڪن

باور ڪن...

یڪی.دارداینجا

یواشڪی٬ اشڪـ.ـهایش راپاڪ میڪند.
دیدگاه ها (۱)

شانه هایت..در هر کجای جهان که باشد،مثل کوهی ستکه حتی بدون حض...

چه شکایتی است از منکه چرا به غم دچارم ...تو که از سروده هایِ...

لب خشکیده ی مارا نظری کن جانا جز لبت بوسه ...

لبهایت هر چهارفصل شکوفه میدهند!تا مرا میبوسی،بهار می شود...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط