ای قهرمان دشت نبرد مرد دلیران
ای قهرمانِ دشتِ نبرد، مردِ دلیران
با قامت استوار و دل، روشنتر از جان
در قلبِ طوفانها به تنهایی جنگیدی
با شمشیرِ غیرت، به دشمنان خندیدی
هر ضربهی شمشیرت، صدایی از ایمان
هر گام تو، مهرِ زمین و آسمان
در زیرِ بارانِ گلوله، بیهراس رفتی
با هر تپشِ قلبت، به سویِ عشق رفتی
آن لحظه که خونت، زمین را گلفشان کرد
آسمان گریست و تو بهشت را مهمان کرد
شربتِ شهادت نوشیدی و رفتی با افتخار
اما نامت تا ابد در دلها، بیقرار
ای قهرمانِ جاودان، ای پرچمِ نور
یادت همیشه سبز، در این دشتِ پر از شور
با قامت استوار و دل، روشنتر از جان
در قلبِ طوفانها به تنهایی جنگیدی
با شمشیرِ غیرت، به دشمنان خندیدی
هر ضربهی شمشیرت، صدایی از ایمان
هر گام تو، مهرِ زمین و آسمان
در زیرِ بارانِ گلوله، بیهراس رفتی
با هر تپشِ قلبت، به سویِ عشق رفتی
آن لحظه که خونت، زمین را گلفشان کرد
آسمان گریست و تو بهشت را مهمان کرد
شربتِ شهادت نوشیدی و رفتی با افتخار
اما نامت تا ابد در دلها، بیقرار
ای قهرمانِ جاودان، ای پرچمِ نور
یادت همیشه سبز، در این دشتِ پر از شور
- ۵۴۲
- ۱۱ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط