ز من بپرس ست ه معشوق عالم ست

ز من بپرس كيست كه معشوق عالم ست
شعر من از صحيفه ي اين باغ شبنم ست
او كيست ابن مروه و بطحاست، ابن نور
از اوست اگر كه ركن و مقام ست و زمزم ست
اين سنگريزه ها به شهادت سخن كنند
در دست او كه معجزه هايش دمادم ست
دار الشفاست چشمش و هنگامه مي كند
دستش براي هر دل مجروح مرهم ست
دارد به روي دست سفرنامه ي قيام
او وارث حسين ذبيح محرّم ست
اين شعر خسته از نفس افتاد نيمه شب
در غربت صحيفه ي سجّاد ني
دیدگاه ها (۱۱)

مظلومم و به داغ و بلا مبتلا منمعمری سفیر واقعه ی كربلا منمیك...

.أَدْعُوكَ دُعآءَ مَنْ ضَعُفَتْ وَسِيلَتُهُ ، وَانْقَطَعَتْ ...

سال ها سلسله در سلسله یادت ماندهسالیانی ست که این داغ شهیدت ...

بوده ام کفیلِ یک قافله ی دلکرده ام به سختی من طِیّ منازلدست ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط