بر من گذشتی سر بر نکردی

.
بر من گذشتی، سر بر نکردی

از عشق گفتم ، باور نکردی

دل را فکندم، ارزان به پایت

سودای مهـرش در سر نکردی

گفتم گلم را، می بویی از لطف

حتی به قهرش، پرپر نکردی

دیدی سبویی، پر نوش دارم

باتشنگی ها، لب تر نکردی

هنگام مستی، شور آفرین بود

لطفی که با ما، دیگر نکردی

آتش گرفتم، چون شاخ نارنج

گفتم: نظر کن،سر بر نکردی


سیمین_بهبهانی
دیدگاه ها (۲)

.دل که بعد از دیدنت دیگر به جایش بند نیستعقل هم با دیدن چشم ...

با من بیا زیبای من! تا عشق مهمانت کنمدردی اگر داری بگو بابوس...

دنبال من می‌گردی و حاصل ندارداین موج عاشق کار با ساحل نداردب...

دنیای خدا زیباستخرابش نکنیم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط