فراموش کردن تو

فراموش کردن تو ,
سرباز خسته ای است
که خیال می کند
چون جای زخم روی تنش نیست
سالم به خانه بازگشته است !

مریم نوابی نژاد*
دیدگاه ها (۱)

پل: پس تو قصد داری با خوزه ازدواج کنی؟هالی: اون خیلی ثروتمند...

بعضی از حقایق خیلی ساده هست ولی درکش پیچیده و سخته مثل کنار ...

از داستان "ما از سونیا می ترسیدیم"بهزاد دو پایش را در یک کفش...

یاد بعضی نفرات روشنم می دارد ...نیما یوشیج*

شاعر یزدان رستمی اصل

شاعر یزدان رستمی اصل

شاعر یزدان رستمی اصل

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط