سناریو لینو

[وقتی خواهر خواندشی ولی ... ] پارت ۲

سالن تمرین استری‌کیدز، موزیک تازه قطع شده بود. سالن هنوز از ضرب آخر می‌لرزید. چان بطری آبشو کنار گذاشت و گفت:
— خب، همکاری با aespa تأیید شده
هان با هیجان گفت:
— تمرین مشترک، اجرا مشترک… خیلی خفنه.
هیونجین خندید.
— مخصوصاً وقتی قراره با آدمای جدید کار کنیم.
سونگمین مکث کرد، انگار چیزی یادش اومده باشه.
— شنیدم یکی از اعضاشون…
نگاهش رفت سمت لینو.
— خواهرته، اره؟
لینو کنار آینه ایستاده بود. موهاشو عقب داد، نگاهش پایین بود.
— ... اره
چان اخم ریزی کرد.
+یعنی چی؟چرا تا الان چیزی نمیگفتی ؟
— یعنی تمرین تمرینه.
لحنش خونسرد، بیش از حد خونسرد.
هان زیر لب گفت:
× ولی خواهرته دیگه…
لینو سریع برگشت.
— خواهر؟
یه مکث کوتاه. هیچ‌کس ادامه نداد.
نه چون قانع شده بودن، بلکه چون لحن لینو اجازه نمی‌داد کسی حرفی بزنه!
موزیک دوباره پلی شد. تمرین ادامه پیدا کرد.
اما لینو، بین هر حرکت، بین هر توقف کوتاه…
یاد روزهایی افتاد که تو کوچیک بودی،
ساکت، و همیشه پشت مادرش قایم می‌شدی.
یاد شب‌هایی که مادرت نبود و تو با گریه خواب می‌رفتی و او از پشت در اتاقت مراقب بود، بی‌اینکه جرئت کنه وارد بشه.
احساسش همیشه همون‌جا موند.
خام ... گفته‌نشده ،دفن‌شده زیر اسم "خانواده".
و حالاقراره بعد از سال‌ها تورو دوباره ببینه،نه به‌عنوان خواهر خوانده …
بلکه به‌عنوان یه آیدل ، روی همون صحنه.
و چیزی که بیشتر از همه اذیتش می‌کرد این نبود که دوستت داره؛ این بود که
هیچ‌وقت اجازه نداشته نشونش بده ...

ادامه...
.
.
.
M☆Q

#استری_کیدز #سناریو #فیکشن #لینو #مینهو #هان #هیونجین #چانگبین #جونگین #فلیکس #بنگچان #سونگمین
دیدگاه ها (۱)

سناریو لینو

سناریو لینو

سناریو لینو

سناریو استری کیدز

سناریو استری کیدز

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط