سختی

★سختی★
پارت ۳۵...
رقیب جونگکوک: هی تو!
جونگکوک رو با صدای بلندی خطاب کرد و جمله ای رو گفت که باعث تعجب همه شد.
رقیب جونگکوک : میخوای مثل یه احمق مبارزه کنی یا بالاخره یه مشت درست و حسابی میزنی؟
با حرفش نیشخندی روی لب اون آلفای گنده نشست و حرکت بعدیش با
پرت شدن جونگکوک روی زمین مساوی شد .
عصبانیت تهیونگ هرلحظه بیشتر میشد
_یالا جونگکوک ! میخوای بی عرضه بمونی؟
جونگکوک با اینکه دیگه توان مبارزه نداشت ولی فکر کردن به غرورش باعث شد دوباره بلند بشه و گارد بگیره .
رقیبش دائم حمله میکرد و جونگکوک هم همه ی حرکاتو دفع میکرد ولی این ها چیزی از عصبانیت تهیونگ کم نکرد .
لحظه بعدی تهیونگ وسط میدون بود .
با قدرت اون آلفای به درد نخور رو به سمتی پرت کرد .
_یالا جونگکوک ! حمله کن
اون چی میگفت؟
تنها سوالی که از ذهن همه به خصوص جونگکوک گذشت .
اون میخواست خودش با جونگکوک مبارزه کنه؟ نکنه میخواست بکشش؟
سهون سعی کرد حرفی بزنه ولی با داد تهیونگ ادامه نداد
_هیچکس دخالت نکنه.
دوباره نگاهشو به جونگکوک خسته و ترسیده داد .
_بهت میگم حمله کن
هرچند که پسر کوچیکتر هیچ ایده ایی نداشت و از مبارزه با تهیونگ میترسید ولی مقابلش قرار گرفت .
_یالا حمله کن
با اینکه تُن صداش پایین تر اومده بود ولی هنوزم عصبانیت داخلش به خوبی
حس میشد .
پسر کوچیکتر حمله کرد ولی با جاخالی به موقع تهیونگ نه تنها به نتیجه نرسید بلکه دست دیگش توسط تهیونگ پشت بدنش گیر افتاد .
تهیونگ با تمام قدرت دستای ظریفشو پشت بدنش کشید و با یه حرکت سریع اونو روی زمین انداخت .
درد تک تک نقاط بالا تنه اش رو گرفته بود.
نمیدونست چرا اون روانی داره اینجوری باهاش رفتار میکنه .

ادامه دارد....
دیدگاه ها (۰)

★سختی★پارت ۳۶...درد تک تک نقاط بالا تنه اش رو گرفته بود.نمید...

★سختی★پارت ۳۲...فسقلیا ویسگون این پارتو حذف کرد توی کامنتا م...

★عشقی که بهم دادی★پارت ۴۵....به دلیل حرکات منح**رفانه در کام...

★عشقی که بهم دادی★پارت ۴۴..._متاسفم یه سوءتفاهمی پیش اومده. ...

black flower(p,252)

black flower(p,318)

black flower(p,254)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط