#قاصدڪ خبر از ، تنهایۍ آدمڪ رویایم ، برای ابرڪ #خیالم ببر ڪه در ،حسرت بوی باران چون مترسڪ جالیزیخود را به #زخمهاۍتنهایۍ با دستانۍ باز ،در آغوش سرد احساس عادت داد !