عصر شد

عصر شد ...
خنده هایم را کنارِ عصرونه یِ عشق
هدیه میکنم به لب هایِ تو
تا جان بگیرد گلدان هایِ امید
و عشق بتابد عمق قلبت ...
دیدگاه ها (۱۵)

سیاسی ترین اتفاق درمن لبهای توست !!!!!لبخند که میزنی.....درم...

"تو همانی که به قصر دل من سلطانی"حاکم قلب منی ، خوب خودت می ...

گاهی می خواهم…چنان خودخواهانه در آغوشت بگیرم…که جای ضربان قل...

من که نباشم دنیا یک “من”کم دارد تو که نباشی من یک “دنیا” کم...

عصر ها پشت پرچین چشم هایمبساط دوست داشتنت را برپا میکنمچه دل...

من به تو...پناه ورده امبه امید تو زنده مانده اماین یعنیعشقیع...

در وجودم جان دارد هنوز عشقوشاخه های تازه می رویانداستوار تنه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط